مىگويند، رسيده، منزل كردند. روز چهارشنبه
بيستم، در منزل عيون الخشب منزل گرديد.
امروز در عرض راه قاضى عسكر آناطولى با دفتردار كمال چلبى بعض كلمات
ردوبدل كردهاند و از جانب قرهجه پاشا چاپار آمد. از مضمون عريضه مشار اليه مفهوم
گرديد كه كشتىها كه از براى پل فرات مىساختند، به اتمام رسانيده، حتى پل را هم
بستهاند. بنابراين حكمى به مشار اليه نوشتند كه عودت به دربار نمايد. روز
پنجشنبه بيست و يكم، در منزل عين المبارك و روز جمعه بيست و دوم در مصطبه حلب
نزول اجلال و بسط بساط اقامت و اقبال فرمودند.
روز شنبه بيست و سوم، اسحاق چلبى و بوزوقزاده و نهالى شاعر كه هر
يكى هفتاد آقجه- يعنى يازده هزار و ششصد و بيست دينار- روزانه داشتند، به جهت
اينكه در جواب شعر بردعىزاده عاجز ماندند، از روزانه هر يكى ده آقجه- يعنى
يكهزار و ششصد و بيست دينار- قطع و علاوه بر روزانه بردعىزاده كرده، روزانه او
را هشتاد آقجه- يعنى سيزده هزار و دويست و هشتاد دينار- نمودند. در روز يكشنبه
بيست و چهارم، حكومت بايبورد به نصوح بيگ و حكومت طربزون به اسكندر بيگ حاكم سابق
قسطمونى و حكومت قسطمونى به اسكندر آقاى اميرآخور مرحمت گرديد. روز دوشنبه بيست و
پنجم، طالعى چلبى لشكر نويس ينگىچريان توقيف و رستم چلبى متولى مسجد اياصوفيه به
منصب لشكرنويسى ينگىچريان سرافراز گرديد. روز سهشنبه بيست و ششم، محمد بيگ از
معزولين اميرالامرايى روم ايلى و قرهجه پاشا و غزال الدين بيگ و كور ...[1] دست بوسيده، پيشكش كشيدند. روز
چهارشنبه بيست و هفتم و پنجشنبه بيست و هشتم اول نوروز تعطيل و روز بيست و نهم
بعد از نماز جمعه ديوان شد. قرهجه پاشا را حضرت خداوندگار به حضور خواسته، احوال
منازل را پرسيدند.
وقايع ماه ربيع الاول سنه 924
روز شنبه غرّه ديوان شد پ به عزم شكار بيرون رفتن حضرت خداوندگار
مقرّر شد.
حكومت سلطان اوگى به مصطفى بيگ حاكم كانغرى و حكومت علائيه به علاوه
منوغاد به خسرو بيگ و حكومت اوخرى به بهرام آقاى مير علم و توليت اوقاف سلطان
بايزيد به حميد چلبى و توليت اوقاف اياصوفيه به محى الدين جوك مرحمت گرديد. از روز
يكشنبه دوم الى روز نهم، قابل ثبت وقوعاتى به ظهور نرسيد. روز يكشنبه نهم چاپار از
دياربكر مكتوب آورد. معلوم شد كه شاه- اسماعيل- مخذول در نخجوان در تدارك بوده است
كه به تبريز بيايد. در همين روز رزمك و تيمور و قانصوى عادلى نام از امراى چراكسه
كه در مصر از براى