هستند، به سنان پاشا و يونس پاشا علىحده
هدايا و مكتوب نوشته، و در ضمن توسط آنها را در اين امر التماس كرده است. هدايايى
كه از براى حضرت خداوندگار ارسال داشته بود، عبارت از تحفههاى بىمثل و نظير از
قبيل درّ شهوار و فيروزههاى بىمانند و قيمتدار و كتب خوش خط و مذهّب و نادر
النسخ و مقدار زيادى نيز لاجورد بود. و در ضمن، نامهاى كه به حضرت خداوندگار
ارسال داشته بود، اولا فتوحات سفر مصر را تبريك كرده، بعد بحث از مصالحه با ايران
نموده و در اين ضمن، اظهار داشته بود كه اسب حضرت خداوندگار بر خاك هر بلده از
بلاد ايران قدم گذارده، پيشكش به دولت عثمانى خواهد گرديد؛ اما از آنكه شهر تبريز
پايتخت ايران اتخاذ گرديده، از روى مرحمت به ايران بخشيده شود و اداره ساير ولايات
ايران را كه لشكر عثمانى استيلا كرده، اگر موافق منفعت دولت ديده شود، در مقابل يك
ماليات معين به دولت ايران واگذار شود.
روز چهارشنبه ششم، چون احتياط از حيله و خدعه اردبيلاوغلى نموده،
حكم مؤكّد به حاكم طرابلس شام و حاكم حما به توسط جانبردى بيگ و مصطفى بيگ روم
ايللو حاكم سلستره فرستادند كه در موقع قار با لشكر خودشان مجتمعا بنشينند. روز
شنبه نهم ديوان شد.
حكومت مملكت حنشاوغلى به مواجب يك كرور آقجه- يعنى هشت هزار و سيصد
تومان- به محمد بيگ قورقماساوغلى چركس داده شد. روز يكشنبه دهم، سراپرده پيشخانه
به راه افتاد. فردا اول روز، حركت ماها از عربستان به روم است. روز دوشنبه يازدهم،
حضرت خداوندگار، بالعزّ و الشوكة و الافتخار، با طبل و علم از مصطبه واقعه در ظاهر
شام حركت كرده، متوجه حلب شدند. در همين روز چاپار از بايبورد آمده، خبر آورد كه
شاه اسماعيل در نخجوان است.
روز سهشنبه دوازدهم، بعد از طى مراحل بعيده در منزل قطيفه كه منزل
دورى است، نزول اجلال فرمودند. روز چهارشنبه سيزدهم، در موقع قتك منزل گزيدند و
روز پنجشنبه چهاردهم در قصبه قاره و روز جمعه پانزدهم در عين القصب منزل كردند.
چون در اثناى راه، اعتنا به ترتيب نكرده، جلو رفته بودند، حضرت خداوندگار غضب
كرده، عمله خلوت و ملتزمين ركاب را با علمهايشان طرد از دور خودشان نموده، فرمودند
كه در جلو بروند؛ مردم به منزل رسيده، در جلو سراپرده صف كشيده، منتظر قدوم همايون
شدند و حضرت خداوندگار نيز آهسته آهسته از عقب تشريف آوردند. منتظرين طبل سلام
زدند و استقبال نمودند.
روز شنبه شانزدهم، در حمص منزل گرديد. امروز هم غضبش سكونت نيافت و
به آن وضع حركت كردند. روز يكشنبه هفدهم، در رسطان منزل گزيدند. امروز هم على
العاده تمام لشكر با طبل و علم پادشاه خودشان را بالاستقبال به سراپرده آوردند.
روز دوشنبه هجدهم وارد شهر حما شده استحمام فرمودند. روز سهشنبه نوزدهم، به موقع
مشهد كه ام القصب هم