جامع شريف مذكور را تشريف برده، رسم افتتاح
را اجرا كرد و خدمت با ميمنت امامت را متقبّل شده، در نماز جمعه امامت و خطابت
نمود. همين روز حضرت خداوندگار به عزم سفر ظفر اثر، از شام نقل مكان فرموده، در
قابون كه سراپرده زده بودند، منزل گزيدند؛ اما از براى اينكه لشكر متفرّق بود، علم
نيفراشته، طبل رحيل را هم ننواختند. روز شنبه بيست و پنجم، روز يكشنبه بيست و ششم،
لشكر تهيه ديده و جمع و آماده به سفر شدند. روز دوشنبه بيست و هفتم اردوى همايون
با طبل و علم كوچ كرده، در منزل قايون منزل كردند. روز سه شنبه بيست و هشتم، وزرا
در ديوان خانه حاضر شده، اشتغال به مذاكره و مشاوره بعض مصالح ورزيدند و احكام
لازمه به اطراف نوشتند. حضرت خداوندگار نيز به عزم تماشاى مصالح ورزيدند و احكام
لازمه به اطراف نوشتند. حضرت خداوندگار نيز به عزم تماشاى جاليزها و باغها سوار
شدند. روز چهارشنبه بيست و نهم توقف. پنج شنبه سىام توقف.
وقايع ماه صفر الخير سنه 924
از روز جمعه غرّه تا روز يازدهم توقف. روز جمعه، از جانب حضرت
شاهزاده چاپار آمد و از معروضات مفهوم شد كه صربىها شكست فاحش از لشكر ما خورده،
متفرق گشتهاند و مسيح بيگ حاكم ودين فوت كرده، حكومت ودين را به مصطفى بيگ ولد
داود پاشا حاكم سابق هرسك و حكومت هرسك را به قاسم بيگ حاكم سابق اوخرى دادهاند؛
تصديق گرديد و از اين جانب نيز به محمود بيگ حاكم سابق انقره، حكومت بولى و حكومت
انقره به محمد بيگ ولد سنان پاشا داده شد. از جانب خيّر پاشا فرمانفرماى مصر نيز
محمد چلبى ولد فايق بيگ آمده، بشارت قتل دوزمه عثماناوغلى را آورد- كه ادعاى
سلطنت مصر و شاهزادگى مىنمود.
روز شنبه دوم، چون بعض اسباب از خزانه فروخته شده بود، ظاهر شد، به
اين جهت از قاپوچيان و خزانهداران و پاسبانان، جمعى را حبس و شكنجه كردند. و در
همين روز به شدت باد وزيد و خيلى دوام يافت. غالب چادرها را خوابانيد. عملجات و
نوكر بابها از براى اينكه چادرها را نخواباند، طنابها را مدتى گرفته، نگاه
داشتند. روز يكشنبه سوم، شش نفر از خزانهداران و هفت نفر از قاپوچيان مغضوب حضرت
خداوندگارى شدند و به حكم همايون، آنها را در جلو سراپرده به قاولوغه زدند. حضرت
خداوندگار در هنگامى كه آنها را به قاولوغه مىزدند، از سراپرده بيرون آمده، در
زير توغها بر صندلى نشسته تماشا فرمودند.
روز دوشنبه چهارم، در مصطبه شام صارو شيخ نام سفير شاه اسماعيل را كه
از راه بريه بغداد به شام آمده بود، حكم شد با كمال رعايت از شام به مصطبه آوردند.
روز سه شنبه پنجم، هنوز وزرا به ديوان نرفته بودند كه ايلچى شاه را با تشريفات به
نزد پاشايان بردند. مأموريت سفير عبارت از تبريك فتح مصر و شام و التماس عقد صلح
با ايران بود. بعد از سؤال و جواب معلوم شد كه هداياى لايقه از براى خداوندگار و
والده سلطان، و به گمان اينكه زنده