responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 24

حسن سلوك، صيت شهرتش در ايران و آسياى كوچك شيوع يافت.

اينكه مورّخين دولت صفويه، بخصوص صاحب روضة الصفوية[1] مى‌گويند كه سلطان محمد خدابنده در سال هفتصد و نه [709] به ارشاد شيخ جمال الدين المطهر الحلى و شيخ صفى الدين مذهب شيعى را پيروى كرد،[2] قول آنها مخالف آراى جمهور مورّخين است.

زيرا اين واضح است كه سلطان محمد خدابنده بنا به تشويق سيد تاج الدين آوجى و سعد الدين قزوينى و شيخ جمال الدين مطهر حلّى در سال هفتصد و هفت، نه هفتصد و نه، مذهب شيعه را قبول كرد؛ امّا بعد از آنكه سيد تاج الدين را كشت، عدول نمود،[3] و در هيچ‌يك از تواريخ راجعه به زمان ايلخانيان به نظر نرسيده كه شيخ صفى الدين هم در اين وقعه مشاركتى داشته باشد.

كاتب چلبى در كتاب جهان‌نما[4] در فقره سلطانيه، فقره راجع به شيخ صفى الدين مى‌نويسد كه الجايتو[5] سلطان كه بناى عمارت قبر خود را در سلطانيه به انجام رسانيد، علما و مشايخ و اعيان و اشراف مملكت خود را در سلطانيه جمع كرده، شيلانى‌[6] داد. شيخ صفىّ الدين اسحاق اردبيلى و شيخ علاء الدولة سمنانى در آن مجلس حضور داشتند. علاء الدولة ميل به طعام نمودند، اما صفى الدين نخورد. پادشاه رو به صفى الدين كرده فرمودند كه شكى در بزرگى هريك از دو وجود مقدس شما نيست. از چه بود كه ايشان ميل به غذاى ما كردند، شما انگشت خود را آلوده به غذا نفرموديد؟ شيخ صفى الدين در جواب گفتند كه، چون علاء الدولة درياست، هر دريا را به اين آلودگى باكى نيست! از آن طرف علاء الدولة به جواب آمده گفت‌


[1] - كتابى به نام روضة الصفوية از ميرزا بيگ حسن بن حسينى جنابذى،( به كوشش مجد طباطبائى، تهران، بنياد موقوفات افشار، 1378) چاپ شده و مؤلف نيز با توجه به آنچه درباره مآخذش گفته، آن را از همان مؤلف مى‌شناخته است؛ اما با توجه به موارد عديده‌اى كه از آن نقل كرده، كتاب« احسن التواريخ» روملو را« روضة الصفوية» تصور كرده است. با اين حال، مطلبى كه در اينجا نقل شده، در احسن التواريخ نيز نيامده است( مقايسه كنيد با احسن التواريخ، ص 86 تنها موردى كه نام علامه حلى در اين مجلد كتاب آمده است و آگاهيم كه مجلد پيشين آن مشتمل بر تاريخ دو سه قرن پيش از صفوى است.) و شگفت آن كه مطلب يادشده در اينجا، در« روضة الصفوية» آمده است. با اين حال، اين نبايد ما درباره اشتباه مؤلف درباره احسن التواريخ كه موارد متعددى عين عبارات آن را نقل كرده و با اين حال، در متن از آن با عنوان روضة الصفوية ياد كرده، مردد سازد.

[2] - روضة الصفوية، ص 64

[3] - درباره تشيع خدابنده، ما به تفصيل در مجلد دوم تاريخ تشيع در ايران سخن گفته‌ايم. از جمله در آنجا رساله‌اى از خدابنده چاپ شده كه خود علت تشيع خويش را بيان كرده است. به نظر مى‌رسد همان‌طور كه مؤلف متن بالا به حق نقش شيخ صفى را انكار مى‌كند، بايد اين خبر عدول را نيز انكار كرد. آنچه محتمل است اين كه خدابنده به خاطر مخالفت‌هاى عمومى، ديگر اصرار نخست خود را بر رواج تشيع نداشت.

[4] - اين كتاب توسط نشر ميراث مكتوب در حال نشر است بايد مراجعه شود.

[5] - در ملى: در فقره سلطانيه مى‌نگارد كه الجايتو.

[6] - سفره طعام براى بزرگان.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست