responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 219

طايفه پرالحاد توجه فرمود.

قلعه كماخ كه از معظمات قلاع ايران است، از تصرف آن گروه مفسد به يك روز و يك حمله خسروانه مفتوح شد، و بلاد ارزنجان‌[1] و بايبورد و معظمات ممالك ارمنيه تسخير يافت و در اثناى آن عزيمت، خبر عصيان و ارتداد علاء الدولة ذو القدر كه مجبول بر بغى و غدر بود، به مسامع نواب رسيد كه بنياد زندقه و الحاد و موافقت قزلباش عام الفساد نهاده، و به قطع طريق و تعرّض بلاد به جد ايستاده؛ لاجرم به مقتضاى مسلك قويم‌ «قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً»[2] عامل شده از كماخ مراجعت به صوب ذو القدر نموده شد و به توفيق و يارى حضرت بارى، به يك اقدام بندگان نصرت اقدام به اتمام رسيد و فرزندان و لشكريان و تابعان كه متجاوز از پنجاه هزار بودند، بالكليه مستأصل شده و اصول و اعيان مقتول گشته، ممالك و قلاع و اتباع او بالتمام در حيطه خدّام عاليمقام درآمد. و چون فرصت سفر طويل در آن نهضت فتح انجام نمانده بود، جهت تحصيل استطاعت و استراحت عساكر منصوره، چند گاهى به دار الخلافه مراجعت فرموديم و در آن زمستان بعض بندگان را به فتح بلاد و قلاع ممالك دياربكر و عموم ولايات كردستان فرمان شد و به توفيق سبحانى تمامى حصون و بلاد دياربكر خصوصا آمد محروسه كه نمودار «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ»[3] است، با تمامى ملوك و ممالك كردستان از چشمگزك تا حدود بغداد و تبريز، در حيطه فرمانبردارى و بندگى مخلصانه درآمده، به خلوص اعتقاد و صميم و داد فؤاد در راه دين و دولت مساعى جميله به تقديم رسانيدند و به امداد كردگار، اوّل موسم بهار از مستقر تخت خلافت و اقتدار با افواج عساكر اسلام مدار نهضت فرموديم و به عزيمت اقامت اعلام مسلمانى در كشورهاى ايرانى و رفع و دفع زنادقه قزلباش از عرصه ممالك زندگانى، عزم با حزم جزم شد.

و چون به نواحى بلاد ذو القدر، مخيّم سرادقات اقبال گشت، چنان محقق شد كه سلطان مصر قانصو غورى به اغوا و اضلال ملحدان اسماعيلى قديم و جديد با لشكر گران [با ابهت و توان‌][4] به داعيه امداد الحاد، متوجه حدود آن شده و با وجود مباهات و مفاخرت او به خدمت حرمين شريفين و حمايت شعاير اسلام و با همه اظهار اخلاص و يگانگى اين خاندان دولت، قطع نظر از سوابق عهود و ايمان كرده، خود را در مسلك اشقياى مردود معدود داشته و بر منهج ناصواب و طريق مخوف‌ «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»[5] خود را معروف و مشهود نموده، هرآينه غيرت و حميّت مسلمانى و سطوت قهرمانى سلطانى، چنان تقاضا نمود كه به دليل واضح السبيل‌ «جاهِدِ الْكُفَّارَ»


[1] - در متن نوايى: آذربايجان.

[2] - توبه، 23

[3] - فجر، 7، 8

[4] - از متن نوايى.

[5] - توبه، 67

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 219
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست