بريد مسافت دارد، در تاريكى مغرب نزول
فرمودند. در اين منزل، عرب از دست چوپانهاى عسكر يك گله گوسفند تاخته، كدخداى
سلحداران- تفنگداران- مأمور شد كه با ابوابجمعى خود به ايلغار آنها را تعاقب
نمايد و از براى هر نفر از لشكريان هزار آقجه- يعنى شانزده تومان و شش هزار- انعام
داده شد. روز سهشنبه بيستم نزول به منزل ام الحسن نگرديده، در بئر العبد كه سه
بريد مسافت و منزل كمآب و بسيار دورى است، نزول گرديد. روز چهارشنبه بيست و يكم،
خطبة المعموره كه قريه و دو منزل مسافت و داراى آب فراوان است، نزول كردند. با
اينكه اين منازل از ممالك عرب و از آب و گياه محروم، عبارت از صحراهاى سنگلاخ و
شنزار بود، ولى از يمن قدوم سعادت ملزوم حضرت خداوندگارى، از آن روز كه اردوى
همايون وارد اين خاك شد، بارانهاى با فيض و بركت باريده، از هر طرف جوها و رودها
جارى شد و از ميان شنها و سنگها، بنات نبات سر برآورده، زمين خشك و خالى سياه را
مانند مراتع ييلاقى چمنزار و گلهاى رنگارنگ مزيّن ساخت و به اين واسطه، هواى سموم
اين ديار اعتدال يافته، اهالى اردو از بىآبى و گرما گرفتار رنج و عنا نشدند. و
اهل دقّت اين نعمت حضرت رب العزّة را فهرست فتح و نصرت شمرده، به يكديگر بشارت
مىدادند.
روز پنجشنبه بيست و دوم، در بئر الديودار منزل نگرديده، به جهت
اينكه عرب چاهها را پر كرده بود، مقدار كافى آب گرفته تا حب عقوله كه چهار بريد
راه است، تاخته و دو پل عبور كرده، منزل گرفتند. چون زياده شنزار بود، در اين
منزل قطره آبى نبود.
روز جمعه بيست و سوم دو بريد راه قطع كرده، به قصبه صالحيه كه در
كنار نيل واقع است، رسيده، منزل كردند و از بريّه رهايى جستند. روز شنبه بيست و
چهارم، در منزل ماء الحظان اردو زدند. آبهاى اين منزل از چاه بود كه از رود نيل
جذبا مملو مىشود.
روز يكشنبه بيست و پنجم، بعد از طى مسافت سه بريد و جنگ و جدال با
اعراب در تاريكى مغرب، در قصبه برّ التبيس كه آبش از نيل است، منزل گرديد. در اين
منزل، رئيس عرب به قاره آمده، اظهار اطاعت نموده، دست بيعت گرفت؛ اما اعراب اردو
را از عقب تاخته بار و بنه بسيار از اهالى اردو چاپيدند. روز دوشنبه بيست و ششم،
توقف گرديده، نظم به اردو داده شد. روز سهشنبه بيست و هفتم، منزل اردو كه در دو
بريدى قصبه خانكى بود، اين مسافت را در هشت ساعت طى نمودند؛ زيرا عربان از يمين و
يسار و پشت و پيش، پىدرپى هجوم بر اهالى اردو كرده، مىچاپيد و مىگريخت. محض دفع
اين بلاى صايل، سنان پاشا و خيّر بيگ و على بيگ ذوالقدراوغلى و محمد بيگ
رمضاناوغلى، در محل مناسبى كمين كرده، غفلة بر اعراب تاختند. و بعد از كشتن جمعى
از آنها، جمعى را هم اسير كرده، در هر چند قدم يكى از آنها را به قادلوغه زدند.
چون اين تدبير را خير بيگ كرده بود، حضرت خداوندگار يك رأس اسب از اسبان خاصّه به
مشار اليه مرحمت فرمودند.
روز چهارشنبه، بيست و هشتم، به بركة الحج كه در مقابل قاهره مصر و يك
بريد و نيم