حضرت عيسى در آخر الزمان بر آن نازل خواهند
شد، تشريف بردند. و بعد از زيارت مضاجع مقدّسه ساير انبيا، عودت به اردوى همايون
فرمودند. چون عمارت سلطنتى شام[1] محتاج
تعمير بود، حضرت خداوندگار مجبورا يازده روز در اردو اقامت فرموده، روز پنجشنبه
دوازدهم كه عمارت مذكوره تجديد و شاهانه تفريش گرديده بود، از اردو به عمارت
مذكوره كوچيده، بسط بساط اقامت فرمودند و تا آخر ماه صيام مشغول به عبادت و زيارت
مضاجع انبيا و اوليا و صحبت علما و صلحا و تسويه امور دولت شده، باب انعام و احسان
را بر فقرا و ضعفاء و محتاجين گشوده، جد و جهد به خشنودى و آسايش هر صنف اهالى
فرمودند.
وقايع شهر شوال المكرم سنه 922
روز دوشنبه غرّه، در ميدان عمارت شام، سلام عام اجرا گرديده، اركان و
اعيان و رجال دولت، على مراتبهم، دست بوسيدند. بعد از معايده، حضرت خداوندگار با
تشريفات معموله دولت عثمانى، جامع امويه را به قدوم همايونى مشرّف ساخته نماز عيد
را ادا فرموده، باز به تشريفات عودت به عمارت كردند. در همين روز، سليمان بيگ حاكم
قيصريه كه مغضوب و معزول بود، مظهر عفو شاهنشاهى شده، باز حكومت قيصريه به او
مرحمت گرديد.
تا روز پانزدهم، حضرت خداوندگار مشغول به امور لشكر و كشور و مواردات
سياسيّه شده، بنا به قرار ديوان اعلى، روز دوشنبه پانزدهم شهر مذكور، سفير مخصوص
به مصر فرستاده، تومانباى را دعوت به اطاعت كردند.
[1] - اسم قديمش دمشق كه دار الملك شامات و امروز هم
مركز ولايت سوريه است. اين شهر بر رود برده واقع و از سمت جنوب شرقى، هزار و يكصد
كيلومتر از اسلامبول دور و مسكن صد و بيست هزار نفس است. دو رشته حصار سنگى بر
جدار از داخل و خارج اين شهر را محاط است. قصر حكومتش مستحصن و در چند قدم يك چشمه
جارى است. زياده از شصت مساجد عاليه و مدارس و تكايا و زوايا و بيش از دويست حمام
و قهوهخانهها و سائره را دارد. سربازخانهها و مريضخانههاى بسيار خوش وضع و
دار الفنون و مكتبهاى درجه دوم و سوم و ساير ابنيه دينيه و مدنيه و ديوانيه،
زينتبخش اين شهر است. جامع امويه كه قبل از ظهور عيسى( ع) بتخانه و قبل از اسلام
كليسا بوده، يكى از آثار قديمه و معابد مشهوره دنيا است؛ زيرا كه طول اين مسجد،
پانصد و پنجاه و عرضش صد و پنجاه قدم و مبنى بر ستونهاى مرمر و سماقى رنگارنگ و
از قبّه آن ششصد هزار قنديل معلق است كه در شبهاى رمضان دوازده دوازدههزارشان را
روشن مىنمايند. از براى چهار مذهب اهل سنت، چهار محراب دارد. در وصف اين مسجد،
كتاب مخصوصى نوشته شده، معروف به« مرآة الانوار». و در اين شهر كارخانجات حريربافى
و پنبهبافى و انواع اسلحهسازى موجود و محل تجارت و مىتوان گفت بابل اين زمان
است؛ زيرا در اين شهر غالب السنه عالم تكلم مىشود و زياده از چهل مزارى است كه در
انظار اهالى و مسافر با حرمت و محل زيارت است.