responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 166

نوزدهم ايلچى مير حسين بيگ امير چشمگزك پيشكش كشيده دست بوسيد. روز بيستم عبد الكريم افندى‌زاده از محبس خلاص گرديد.

روز بيست و يكم ديوان شد. بشارت مفتوح ساخته شدن قلعه خرپوت‌[1] را به عرض رسانيدند. و نوشتند كه شاه اسماعيل آذوقه چهل روز را برداشته، به سمت سلطانيه حركت نموده است. روز بيست و پنجم، خبر آوردند كه پادشاه اسپانيا كه از پادشاهان نامدار فرنگ بود، فوت كرده است و در جايش فراوشه نام پادشاه شده است. روز بيست و ششم، احمد چلبى قاضى و شاه حسين آقاى كدخداى شهر آمد كه خواسته بودند، آمدند. روز بيست و هشتم، هيقل‌زاده آمد، دل آورد. چون حضرت خداوندگار در شكار بودند، مومى اليه به شكارگاه روانه گرديد. روز بيست و نهم، ديوان شد. مقرر گرديد كه احمد پاشاى صدر اعظم و قاضى عسكر روم ايلى و وزير لشكر آناطولى و طغراكش در ادرنه مانده، امور مملكت را رؤيت و اجراى عزل و نصب نمايند و شاهزاده هم نظارت به كارهاى ديوان نمايد و پنج هزار مرد نبردآزما از دليران نامدار از لشكر روم ايلى انتخاب كرده، به زودى روانه اردوى همايون نمايند. حكم شد كه در اسلامبول سكبانباشى- آجودان‌باشى كل- در جاى آقاى ينگى‌چريان بماند و سه هزار ينگى‌چرى هم به آن هزار نفر كه پيش از اين به اردو فرستاده شده بودند، علاوه گردد. و حكمى شرف صدور دريافت كه به همان شرايط كه مقرر گرديده، با حكومت مجارستان عقد مصالحت نموده شود.

وقايع ربيع الاول سنه 922

در غرّه همين ماه به ترتيب ديوان شد. از براى پادشاه مغرب جواب نوشته، اجازت به سفيرش دادند و به دريابيگى درياى سفيد حكم شد كه به پادشاه مغرب امداد نمايد و ايلچى مجارستان احضار به ايوان گرديده، شرايط متاركه نامه را مذاكره نمودند و پاشاها اين خصوص را دو بار به عرض رسانيدند و حكم شد كه عمله در خانه سلطانى به ترتيب عودت نمايند. حكومت جانيك- سينوب- به چيقرقجى‌باشى داده شد. شاهنجى‌باشى در جايش چيقرقجى‌باشى نصب گرديد و حكم شد كه حكومتى به لطفى آقا بدهند و قاپوجى‌باشى تنها ماند. روز سوم خبر فوت پادشاه مجارستان را آوردند.


[1] - اسم قديم اين شهر كارپرت؛ يعنى قلعه سنگ و در كتب تواريخ عرب حصن زياد و مركز ولايت معمورة العزيز است. اين شهر در بالاى كوهى واقع و مسكن بيست و پنج هزار نفس است. جوامع و مساجد عاليه و كتبخانه‌هاى مكمل و منظم دارد. مركز ولايت قصبه معمورة العزيز است كه ارگ حكومت و تلگراف‌خانه و سربازخانه و مريض‌خانه و دار العجزه و كارخانه حريربافى بسيار منظم به طور فرنگ، در دست اهالى اين ولايت ترتيب شده و غالبا صاحب سوادند. تجارت و زراعت اين ولايت اهالى اين مملكت را در حقيقت به درجه عاليه مدنيت رسانيده است. انتهى

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست