روز سوم ديوان شد. ايلچى شاه اسماعيل احضار به ديوان گرديده، در
ديوان جز وزرا و ايلچى و فقط يك نفر از بستگان ايلچى نمانده، باقى مرخص شدند.
ايلچى هر رسالتى داشت، ادا نمود؛ ولى آئين دستبوسى اجرا نگرديد و حسن بيگ كه سر
بىدولت علاء الدولة ذو القدر به مصر از براى سلطان برده بود، آمد، و بعد از عرض
نتيجه رسالت خود، دست بوسيد و جواب نامه سلطان مصر را تقديم نمود و به منشى حضور
دادند كه ترجمه شود.
و به احمد بيگ كوچك حكومت دادند و حكومت قره حصار شرقى به ولد اسكندر
بيگ حاكم بيغا مرحمت گرديد. و از براى مخارج مولانا ادريس بدليسى[1] كه در كردستان مأمور به جلب امراى
اكراد به جانب دولت عثمانى بود، دو هزار طلاى فلورى كه عبارت از سه هزار و ششصد
تومان است، ارسال داشتند.
روز چهارم [شوال 921] ديوان گرديد. در حضور خداوندگار، اوّلا نامه
شاه اسماعيل را از قرار ذيل قرائت نمودند.
نامه شاه اسماعيل به سلطان سليم
حضرت سامى مرتبت، عالىمنقبت، سلطنت پناه، عدالت دستگاه، خورشيد
رفعت، جمشيد رتبت، فريدون فر اسكندر در[2]،
داراى ممالكآراى ناهيد انتفاع، برجيس ارتفاع، افتخار اعاظم السلاطين، اعتضاد
افاخم الخواقين، رافع اعلام الملك و الدين، حامى الاسلام و المسلمين، المنتشر
مناشير معدلته فى الآفاق، الظاهر تباشير نصفته من افق الاستحقاق، المؤيد من عند
الملك الاله، غياث السلطنه و المعدلة و الحشمة و الشوكة و الاقبال، سلطان سليم
شاه- أيّد الله ميامن ملكه و سلطانه و أيّده بكمال لطفه و احسانه- شرايف دعوات
طيبات محبت آيات و لطايف تحيات زاكيات مودت سمات، مقتبس از انوار «انّ لربّكم فى
ايّام دهركم نفحات) كه طراوت ازهار و نضارت گلزارش صفابخش خواطر ارباب صدق و صفا و
روحافزاى ضماير اصحاب صداقت و ولا بود، و نسيم دلگشاى آن مروّح ارواح و مفتّح
ابواب فتوح باشد، متحف و مهدى و مبلغ و مؤدّى داشته، منهاى ضمير منير مهر تنوير
آنكه، ساير استحكام قواعد محبّت و ولا و انتظام مودّت و صفا كه از مقتضيات آثار
علاقه ابوّت و نبوّت و متمّمات اطوار رابطه فتوّت و مروّت است و در سوابق ايّام به
اتمّ و احقّ تحقق آن از جانب حضرت ابوّت مكان فردوس آشيان- انار الله برهانه- به
نوعى منظور و مشهود بود كه محسود سلاطين اقطار و مغبوط خواقين امصار گشته، على
الدوام چنانچه مستدعاى شيمه جبليه و مقتضاى فطرت اصليه اين محب است، به دفع و رقع
ارباب زيغ و عدوان، و قلع و