نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 243
موضوع علم فقه
باتوجه به تعاريف پيشگفته، موضوع علم فقه بيان وظايف و تكاليف، و
بايد و نبايدهاى افعال مكلفان است. توضيح اينكه، هر عملى كه مكلفان انجام مىدهند،
داراى حكمى از احكام الهى است.
ازاينرو، فقيه مىكوشد تا از طريق مبانى و منابعى كه در اختيار
دارد، آن حكم را كشف نمايد؛ مثلا چه افعالى واجب و يا حرام است و اينكه چه افعالى
جايز و غير جايزند.
معيار كلامى يا فقهى بودن يك مسئله
از آنچه درباره تمايز مسائل فقهى و كلامى بيان شد، آشكار گشت كه هر
مسئلهاى كه موضوع آن مربوط به فعل و ذات خداوند باشد، از مسائل علم كلام خواهد
بود و هر مسئلهاى كه موضوع آن فعل مكلف به لحاظ اتصاف آن به يكى از احكام
پنجگانه تكليفى باشد، از مسائل علم فقه است.
شايان به ذكر است كه به دليل گسترش علوم اسلامى و به منظور سهولت در
مطالعه، مرزهايى را براى اين دو علم تعريف، و براى هركدام موضوع جداگانهاى را
بيان كردهاند، هرچند به دليل درهمتنيدگى علوم انسانى و اسلامى، تفكيك آنها از
يكديگر و تعيين موضوع مشخص براى هريك به آسانى ممكن نيست.
بر اين اساس، گاه يك موضوع از دو سوى مىتواند در دو علم مختلف مورد
بررسى قرار گيرد.
براى نمونه، بحث ضرورت بعثت انبيا و وجوب فرستادن رسولان، اگر از اين
جهت مورد بررسى قرار گيرد كه بر خداوند واجب است براى راهنمايى بشر پيامبران را
مبعوث نمايد، بحثى كلامى است؛ زيرا موضوع آن در ارتباط با فعل خداوند است. علامه
حلى در كشف المراد گويد: «هى [- البعثه] واجبه لاشتمالها على
اللطف فى التكاليف العقليه».[1] لطف نيز صفت فعل خداوند است. اما اگر گفته شود كه بر پيامبران واجب
است در هدايت انسانها كوتاهى ننمايند و مسير رستگارى را به انسانها نشان دهند و يا
بر انسانها واجب است كه از انبيا پيروى نمايند و به دعوت آنها لبيك گويند، موضوع
آن، فعل آدميان و بايد و نبايدهاى مربوط به آنهاست، ازهمينرو، اين مسئله، جنبهى
فقهى خواهد يافت.
گاه ادعا مىشود كه ويژگى مسئله كلامى، به عقلى بودن آن است و مسئله
فقهى نيز از طريق