نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 23
معناى فاعل است.[1]
جوهرى در صحاح مىگويد: «هركس كار ديگرى را بر عهده گيرد، ولىّ اوست»[2]. شرتونى در اقرب الموارد[3] نيز «ولايت» را به معناى خطّه و
امارت و حكومت داشتن معنا كرده است. بنابراين هرگاه «ولىّ» در ارتباط با تدبير
امور اجتماعى مطرح شود، مراد همان ولايت، زعامت و رهبرى است.
ولايت در عرف و اصطلاح
در اصطلاح واژه «ولايت» همرديف واژههايى مانند «سرپرستى»، «زعامت»
و «رياست» ذكر شده و مراد از آن سرپرستى و اداره امر ديگرى را بر عهده داشتن است.
در اقرب الموارد آمده است: «ولىّ الشئ و عليه ولاية و ولاية، ملكالامر و قام به:[4] صاحب و سرپرست كار و امر شد و به آن
قيام كرد و سرپرستى آن را بر عهده گرفت». در اين باب آمده است كه «ولايت در اصطلاح
به معناى سلطه بر شخص يا مال و يا هر دو است، اعم از اينكه چنين سلطهاى عقلى باشد
يا شرعى، اصلى باشد يا عرضى»؛[5] مانند
ولايت قيم از سوى پدر بر فرزمند.
در عرف هنگامى كه مىگويند فلانى ولايت دارد، مراد آنها امارت كسى
است كه بر خطّهاى حكمرانى دارد و منطقهاى زير پوشش ااوست. ازاينرو به امير،
«والى» اطلاق مىشود: «ولّاهالامر، اى جعله واليا عليه: او را امير ساخت»[6] و از اين باب است «السطان ولىّ امر
الرّعيه».
چند نكته
1. ولايتپذيرى در ساختار وجودى انسانها ريشه دارد و افراد بشر به
حكم فطرت خود نياز بدان را درك مىكنند. علّامه طباطبايى دراينباره مىنويسد:
«مسئله ولايت و اينكه جهات اجتماعى زندگى
[1] . براى آگاهى بيشتر بنگريد به: موسوى، عبد الحسين
شرف الدين، المراجعات، نامه 37 و 38.
[2] . جوهرى، اسماعيل بن محمد، صحاح اللغه، ج 6، ص
2528.
[3] . الشرتونى، سيد الخورى، اقرب الموارد فى فصح
العربيه و الشوارد، ج 2، ص 1487.