responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا    جلد : 1  صفحه : 159

ملوكانه باشند. اين نگاه سبب شده بود كه سران كشور، بيش از آنكه به مصالح كشور و ملت بينديشند، در تلاش براى جلب رضايت شاه برآيند و با ثناگويى از شاه و اظهار ارادت و سرسپردگى، جايگاه خويش را حفظ كنند.

براى نمونه، بخشى از نامه يكى از مديران عالى‌رتبه دربار خواندنى است:

مراتب پرستش چاكرانه مرا به خاك پاى مبارك بندگان، اعلى‌حضرت همايون، شاهنشاه تقديم [مى‌دارم‌]. پاى مبارك علياحضرت ملكه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با كمال احترام مى‌بوسم.[1]

علَم، نخست‌وزير وقت، در نامه‌هايش خطاب به شاه، او را «پيشواى مقتدر من!» خطاب مى‌كرد و هويدا كه طرفدار ورزش يوگا بود، شاه را «گوروى‌[2] من!» مى‌ناميد.[3] همچنين اردشير زاهدى پس از انتصاب به وزارت امور خارجه، به معاونان و سفرا دستور داده بود تا هنگام ملاقات شاه، در برابر او زانو بزنند و در گزارش‌هايى كه به شاه مى‌نويسند از جمله «پاى مبارك را مى‌بوسم!» استفاده كنند؛ به همين دليل وقتى آخرين وزير امور خارجه شاه، در نامه خود، از عبارت «دست مبارك را مى‌بوسم» استفاده كرد، اين جمله، تعجب پرويز راجى‌[4] را برانگيخته بود![5]

از جمله دلايل استبداد و خودكامگى شاه، نداشتن پايگاه مردمى بود. در واقع تزلزل ناشى از فقدان مشروعيت مردمى، به‌علاوه احساس خودشيفتگى و قدرت‌طلبى، شاه را بسيار مستبد و سركوب‌گر كرده بود. گرچه در طول تاريخ،


[1]. فرهاد رستمى‌پويا، پهلوى‌ها، ج 3، ص 465.

[2]. گورو(Guru ) در ذن بوديسم به‌معناى مرشد و مربى روحانى است.

[3]. اميراسدالله علم، گفتگوهاى من با شاه، ص 24.

[4]. سفير شاه در انگليس.

[5]. پرويز راجى، خدمتگزار تخت طاووس، ص 351.

نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست