نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 104
- دين همان اخلاق است كه احساس و عاطفه به آن تعالى، گرما و
روشنى بخشيده است. (ماتيو آرنولد)
- دين اعتراف به اين حقيقت است كه كليه موجودات، تجليات نيرويى هستند
كه فراتر از علم و معرفت ماست. (هربرت اسپنسر)
بنابراين بهترين شيوه براى آنكه بحثمان با مشكل مواجه نشود، اين است كه
دين را از زاويهاى بررسى كنيم كه به بحث ما- ارتباط دين و سياست- مربوط مىشود.
از نظر بيشتر انديشمندان غربى، دين، «اعتقاد به موجودى قدسى و قابل ستايش است»؛
برخى نيز پا را از اين فراتر گذاشته و به آن «پايبندى به يك سلسله اصول اخلاقى» را
نيز افزودهاند.[1]
از تعاريف ارائه شده از سوى انديشمندان غربى استفاده مىشود كه دين
در مغربزمين، «احساسى تعالىبخش، كاملًا درونى و شخصى است كه گاه، به انجام فعل
اخلاقى نيز منجر مىشود.»
اگرچه در ميان انديشمندان مسلمان نيز، برخى جهتگيرى اصلى دين را
امور معنوى و سعادت اخروى انسان مىدانند، اما بيشتر انديشمندان مسلمان، بهويژه
شيعيان، قلمرو دين را مربوط به دنيا و آخرت آدمى مىدانند. طبق اين ديدگاه،
«قوانين اسلام داراى دو جنبه است: هم نظر به حيات مادى و فراهم ساختن ساز و برگ آن
دارد؛ و هم نظر به حيات معنوى ....»[2] «انبيا
(عليهم السلام) [نيز] كه براى سعادت بشر مبعوث شدند، يعنى سعادت همهجانبه بشر:
سعادت دنياى بشر، [و] سعادت حيات ديگر بشر. آنها مىخواستند كه انسان را به كمال
لايق انسانيت برسانند.»[3]
[1]. جمعى از نويسندگان، تبيين مردمسالارى دينى،
ص 17.