گذشته از آنكه مرحوم ميرزاى آشتيانى (م 1319 ق) محور اصلى مبارزه
بود، اما شيخ فضل اللّه با ارتباط نزديكش با ميرزاى شيرازى توانست حكم تحريم را از
سامراء گرفته و به سبب فتوا يكباره قرارداد «رژى» و عواملش را به شكستى ذلت بار
كشانيد.[2]
آرى،
«در آن نهضت بزرگ كه قدرت برتر و تسلط بيگانه علىرغم همه نفوذ و
ريشهاى كه در جميع اركان دربار و دولت ايران داشت، و با رواج رشوه ...
همه را به تباهى كشيده و همگانرا برده خويش مىدانست، نفوذ روحانيت و
ريشه پردوام مذهب در دل و جان ملت طعم تلخ شكست را بديشان چشانيد و نشان داد كه
قدرتى مافوق قدرت روس و انگليس هم وجود دارد. در آن وقايع حاج شيخ در تهران رياست
داشت و در صف پيشوايان دينى مشوق و محرك مردم در مخالفت با امتيازنامه رژى بود».[3]
نقش شيخ در حركت عدالتخانه
مرحوم شيخ در ابتداى جنبش در پديدآوردن فكر- و رهبرى- وجود عدالتخانه
و تدوين قانون اساسى نقش آشكارى را برعهده گرفت.[4]
«وى در ابتدا با دو عالم بزرگ ديگر (بهبهانى و طباطبايى) متحد بوده و
از مشروطيت پشتيبانى مىنمود و مقامات عالى علمى او نقش او را مؤثر مىكرد»؛[5]