responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 389

چيست؟ اگر كارى با او داشتند كارش را انجام مى‌داد، و با او خداحافظى مى‌كرد.

ولى اگر شاگردش مى‌گفت: همراه شما مى‌خواهم حركت كنم، مى‌فرمود: عذر مى‌خواهم، من دوست ندارم كسى همراهم بيايد. شايد كسى با من كارى داشته باشد و نخواهد كسى مطلع شود.

آن مرجع بزرگ به تنهايى و مانند يكى از مردم عادى به حمام مى‌رفت، و اجازه نمى‌داد كسى به خدمتش بپردازد.[1]

روزى مرحوم مامقانى در كوچه با مرحوم شيخ محمّد طه نجف، صاحب «اتقان المقال فى علم الرجال» كه در اواخر عمر نابينا شده بود مواجه شد و پس از سلام و احوالپرسى، با كمال فروتنى خم شد و دست ايشان را بوسيد و متقابلا مرحوم شيخ محمّد طه نجف هم خم شد و دست مامقانى را بوسه زد.

پس از آن، شاگردانش بدو اعتراض كردند و بر وى خرده گرفتند. اما آيت اللّه مامقانى فرمود: شما چرا مرا امر به منكر مى‌كنيد؟

و ديگر با آن شاگردان حرف نمى‌زد.[2]

و. بهره‌ورى از وقت‌

آيت اللّه مامقانى از فرصتهاى خويش بهترين استفاده‌ها را مى‌برد. داستان ذيل شاهدى براين مدعاست: شخصى براى فرزند معظم له علامه حاج شيخ عبد اللّه مامقانى بازگفته است:

روزى در ايام عيد نوروز به حمام رفتم. حمام بسيار شلوغ بود و زمانى معطل شدم. با حالتى عصبانى بيرون آمدم و قصد شكايت داشتم كه نگاهم به پيرمردى افتاد كه نيمى از سرش را تراشيده و نيم ديگرش باقى بود. بدو خيره شدم و ديدم كه وى مرحوم آيت اللّه مامقانى است. نزديكش رفتم،


[1]. مامقانى، مخزن المعانى، ص 240.

[2]. حشمت الواعظين قمى، بلوغ الامانى فى حياة الايروانى، ص 220.

نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست