نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 388
او در دوران رياست و مرجعيتش، هيچگاه دست به حيله شرعى نزد، و
حاضر نشد كه از سيد فقيرى اجازه بگيرد و حق سادات را به غيرسادات بپردازد. وى
مىفرمود: اين برخلاف مصلحت تشريع سهم سادات است.[1]
ه: فروتنى
معظمله بسيار ساده، متواضع و به دور از تعينات رياست و مرجعيت بود.
وى خود را به منزلت كمترين مردم هم نمىدانست، و هماره مىگفت: من به كسى شمرده
نمىشوم. هنگامى كه وارد جايى مىشد، از صدر مجلس فرار مىكرد و هركجا كه خالى بود
مىنشست. در زمانى كه هنوز برق نيامده بود، رسم براين بود كه شبها در مقابل علما و
بزرگان فانوس مىبردند تا راه روشن شود. اما اين مرد بزرگ اجازه نمىداد تا در
برابرش چراغ ببرند، و در تاريكى شب به تنهايى از كنارى مىگذشت.[2]
وقتى در روضهاى كه در خانه شيخ جعفر كبير (كاشف الغطاء) به مناسبت ايام عاشورا
برپا شده بود شركت جست، مجلس آكنده از جمعيت بود و جايى براى نشستن پيدا نمىشد.
وى در آخر مجلس و در كفشكن نشست، تا مردم از جاى برخاستند و او را در صدر مجلس جاى
دادند.[3] نيز وقتى
با علامه سيد محسن امين كارى داشت، برخى از حاضران گفتند: به او بگوييم تا به حضور
شما برسد. ايشان فرمودند: خير، ما بايد به خانه او برويم زيرا آمدن او به خانة ما
برايش دشوار است.[4] اين نهايت
فروتنى او را مىرساند كه در عين رياست، مرجعيت و كهنسالى، او به ديدن شاگردش
مىرود. وى شاگردانش را از راه رفتن با خود منع مىكرد و اگر كسى همراه او به راه
مىافتاد، مىايستاد و مىپرسيد: خواسته تو