نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 321
شفيع جاپلقى است كه مرحوم آشتيانى، يك سال و نيم نزد او به
فراگيرى دانش اشتغال داشت.[1]
هجرت به نجف
آيت اللّه آشتيانى پس از كسب علوم گوناگون، در سال 1265 ه. ق رهسپار
نجف اشرف شد. نقل است كه ايشان در راه بر اثر گزيدگى دچار زحمتها و جراحات فراوانى
گشت، و با بدنى مجروح و آماس كرده وارد كربلا شد و پس از زيارت مرقد مقدس حضرت ابا
عبد اللّه الحسين عليه السّلام، به سوى نجف حركت كرد. هنگامى كه به «خان جضعان»
رسيد و چشمش به گنبد و بارگاه حرم امير مؤمنان عليه السّلام افتاد، بدان حضرت
متوسل شد و در اندك زمانى زخمها و جراحات بدنش شفا يافت. پس از زيارت امير مؤمنان
عليه السّلام و در حال خروج از حرم با پيرمردى روحانى به نام شيخ على نقى آشتيانى-
كه بيش از 40 سال مجاور نجف بود- روبهرو شد. شيخ على نقى به او گفت: آيا تو ميرزا
محمّد حسن آشتيانى فرزند ميرزا جعفر هستى؟
وقتى پاسخ مثبت شنيد گفت: من تو را از شكل و قيافهات كه شبيه پدرت
است شناختم، و نامهاى درباره تو به مادرت نگاشتهام. من اكنون حجرهام را با تمام
فرش، اثاث و كتابهايم در اختيار تو مىگذارم و اگر مرا به عنوان ميهمانت مىپذيرى،
كه در نزد تو مىمانم، در غير اين صورت براى خود، حجرهاى ديگر مىيابم. آنگاه دست
او را گرفت و به حجرهاش برد و خود خدمتگزارى وى را برعهده گرفت و اموال و
اندوختهاش را صرف مخارج او نمود.
ميرزا محمّد حسن آشتيانى، از روز بعد به درس آيت اللّه شيخ مرتضى
انصارى در مسجد هندى حاضر شد و به خاطر كوچكى و كمى سنش، در پس پرده مىنشست و درس
را گوش مىكرد. تا اينكه روزى بر شيخ اشكالى نمود و شيخ اعظم از شنيدن