نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 178
كار زشت خود پوزش خواستند و رضايت معظمله را به دست آوردند».[1]
هوشيارى و بيدارى
در زمان ناصر الدين شاه، فتنه باب با حمايت همه جانبه استعمار روس،
بويژه سفير روس در تهران، كنيازد الگوركى، در بسيارى از شهرهاى ايران ريشه دوانيد.
آنان از قم هم دست برنداشتند، اما هوشيارى و زيركى فقيه پرآوازه قم،
آيت اللّه حاج سيد جواد قمى، نقشه آنان را نقش بر آب ساخت.
هنگامى كه خانوادهاى بابى به قم آمدند و مشغول اغفال و گمراه كردن
مردم شدند، آيت اللّه قمى با زيركى خاص خود و بدون عجله و شتاب، آن خانواده را زير
نظر گرفتند. پس از چندى، ايشان بزرگ آن خانواده- را كه گويا خيلى ورزيده و شيطان
صفت- بود به حضور طلبيد و به او گفت: در بين مردم شهرت دارد كه شما از طرفداران
باب هستيد.
او جواب داد: حالا، اگر مردم گفتند كسى بابى است، او بابى مىشود؟
آقا فرمود: خير، ولى از وقتى به قم آمدهايد، در مساجد و محافل دينى
ديده نشدهايد؟
او جواب داد: اگر كسى به مساجد و محافل دينى رفتوآمد نداشته باشد،
بابى مىشود؟
آقا فرمود: خير، ولى مردم روزه خوردن شما را ديدهاند، ولى هيچگاه
شما را در حال نماز نديدهاند.
آن شخص پاسخ داد: اگر كسى را در حال روزهخوارى ديدند و در حال نماز
مشاهده نكردند، او بابى مىشود؟
آقا مىفرمايد: خير، ولى شما در تهران از فلان بابى سرشناس، توصيه
براى كارتان گرفتيد.
جواب داد: اگر كسى براى پيشرفت كارش از يك بابى سفارشى بگيرد، بابى
مىشود؟