responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 146

گويند:

«روزى ناصر الدّين شاه حواله‌اى به مبلغ هزار تومان به نام او نوشت تا از خزانه دريافت نمايد شيخ آن را رد نمود. شاه گفت: به همراهان بدهيد.

شيخ فرمود: آنان توشه راه خود را براى اين مسافرت به همراه دارند. شاه انگشترى ياقوت قيمتى‌اش را كه در انگشت داشت بيرون آورد و آن را به شيخ داد و گفت: وقت نماز در دست داشته باشيد و ياد من كنيد. مرحوم شيخ انگشتر را گرفت و در انگشت كرد و باز آن را رد نمود و فرمود: اين انگشترى در دست من نمى‌ماند، من ياد شما را به خاطر سپرده‌ام، حالا شما را آن را در دست كنيد و ياد من نماييد».[1]

و اين طبع بلند و روحيه بزرگ و كرامت‌نفس مرحوم شيخ را نشان مى‌دهد.

2. پرهيز از خوراك مشكوك‌

مرحوم شيخ در دوران زندگانى خويش، اندرون خود را از غذاى غيرمشروع پاك نگه داشت.

مرحوم علامه حاج ملا على واعظ خيابانى مى‌نويسد:

«يكى از بزرگان از نوادگان مرحوم شيخ نقل كرد كه هنگام مسافرت مرحوم حاج شيخ به مشهد مقدس، به يكى از دولتمردان گفتند كه آقاى حاج شيخ در مدّت عمر خود هرگز لقمه حرامى نخورده است. او اين مطلب را بسيار عجيب شمرد و براى تكذيب آن، به يكى از نوكرهاى خود فرمان داد تا برّه‌اى را بدزدد و آقاى حاج شيخ را براى صرف آن دعوت كند. آن شخص برّه‌اى دزديد و پس از پختن گوشت آن، آقا را به ناهار دعوت كرد. نزديك ظهر، از حياط خانه صدا بلند شد و كسى فرياد زد:

برّه مرا دزديده و به اين‌جا آورده‌اند؛ من آن را براى آقاى حاج شيخ تهيه‌


[1]. مجله نگين، سال 9( ش 103).

نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين    جلد : 1  صفحه : 146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست