نام کتاب : اختران فقاهت بررسى زندگى علمى و سياسى گروهى از علماى سده اخير نویسنده : انصارى قمى، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 144
كه چيزى حفظ كنم. اولين سال به اين روش گذشت و ماه محرم فرارسيد.
شبى با خود گفتم تا چه وقت من از روى كتاب بخوانم؟ در فكر فرورفتم كه
چگونه مىتوانم بدون كتاب منبر بروم؟ از فرط فكر و خستگى خوابم برد. در عالم رؤيا
ديدم كه در كربلا هستم، و اردوى حضرت ابى عبد اللّه الحسين عليه السّلام از
دورنمايان است. من خود را به خيمه حضرت رساندم و سلام كردم. امام عليه السّلام مرا
نزديك خويش خواند و به حبيب بن مظاهر فرمودند فلانى ميهمان ماست. ما كه آب در
خيمهها نداريم، برخيز و با آرد و روغن، غذايى برايش تهيه كن. جناب حبيب برخاست و
پس از مدتى غذايى درست كرد و به من داد. من چند لقمه در دهان گذاشتم، كه ناگاه از
خواب بيدار شدم. اكنون، از بركت همان طعام، به برخى از لطايف و دقايق اخبار،
احاديث و مصائب ائمه اطهار عليهم السّلام آگاه شدهام.»[1]
گوشههايى از ويژگيهاى مرحوم شيخ
1. زهد
اگر پيشواى زاهدان و امير مؤمنان على عليه السّلام مىفرمايد: «اعظم
الناس سعادة اكثرهم زهادة»[2] و «ازهد
فى الدنيا تنزل عليك الرحمة»،[3] شيخ ما
نيز كلام على عليه السّلام را به گوش جان نيوشيد و در دوران رياست و مرجعيت خويش
پا از دايره زهد بيرون ننهاد و مردم را به آن دعوت كرد، زيرا از مولايش شنيده بود:
«من آمن بالاخرة اعرض عن الدنيا».[4]
در شعبان 1302 ه. ق و در خلال آخرين سفرش به ايران كه به وفاتش منجر
[1]. نورى، دار السلام، صص 314- 315؛ قمى، فوائد
الرضوية، صص 67- 68؛ شوشترى، آيات بينات فى حقيقة بعض المنامات، ص 141- 142، خواب
31.
[2]. آمدى، غرر الحكم، ترجمه انصارى قمى، ج 1، ص
189، حديث 274.