ساقط مىشود و چيزى
كه شرعاً ماليت ندارد معامله هم ندارد.
پاسخ:
اولًا مرتد ملّى هم در معرض كشته شدن است- زيرا شايد توبه نكرد و پس از سه روز
اعدام شد- پس او هم نبايد بيعش جايز باشد، در حالى كه خود اينها جايز ميدانند.
ثانياً در معرض قتل بودن موجب سقوط ماليت به نحو كلى نيست و حداكثر سبب نقصان
ماليت و ارزش است؛ زيرا تا كشته شدن چندين جهت لازم است؛ مثل وجود حاكم شرع، قدرت
و بسط يد او بر اجراى حدود الهى، اثبات ارتداد در محكمه از راه بينه و اقرار و ...
و چه بسا مدتها طول بكشد تا اينها ثابت شود و در تمام اين مدت مرتدّ فطرى ماليت
دارد و ملك صاحبش ميباشد، و اگر غير حاكم او را بكشد ضامن است و منافع او در اين
مدت، براى مولى و مالك او است. با اين همه مرتد فطرى عرفاً و شرعاً ماليت دارد و
از اين جهت مانعى نيست. ثالثاً براى بعضى از كفارات، قابل عتق و آزاد كردن است و
اين براى يك مسلمان متدين فايده كمى نيست.
نتيجه: استثناى
مشهور كاملًا صحيح است و خريد و فروش مملوك كافر بلا مانع است و فرقى ميان كافر
اصلى و مرتد ملى و حتى مرتد فطرى نيست و همان طور كه ماتن فرموده است، على الاقوى
همه اينها جايز است زيرا هم ادله عامه و هم روايات خاصه از اين جهات اطلاق دارند.
استثناى
سوم، سگهاى شكارى
سومين
موردى كه از عموم حرمت بيع اعيان نجسه استثنا شده است، خريد و فروش برخى از سگهاست
كه داراى منافع حلال مهمى هستند. قبل از هر مطلبى دو عبارت را نقل ميكنيم:
از فقه
اماميه، علامه در منتهى مىفرمايد:
وقد أجمع
علماؤنا علي تحريم ما عدا كلب الصيد والماشية والزرع والحائط من الكلاب، وعلي جواز
بيع كلب الصيد، واختلفوا في الثلاثة الباقية.[1]
از فقه
عامّه، در كتاب الفقه علي المذاهب الأربعه آمده است: