تصوير: بر اساس سخن ابن اثير در نهايه[1] مقصود از صورت، همان شكل و هيئت شيء است، يعنى
ظاهر شيء. تصوير يعنى هيئت شيء از همه جهات- از جمله جسم داشتن. [مقصود همان
ساختن مجسمه اشياست].
طبق سخن
صاحب معجم مقاييس اللغه[2] صورت بر
هيئت خلقت و آفرينش شيء اطلاق مىشود و هيئت آن، مجسمه و پيكره آن است.
جوهرى هم
در صحاح مىنويسد: «التصاوير التماثيل»[3]. يعنى
تصويرها همان تمثالها هستند. يعنى تساوى كلى در صدق دارند، خواه ترادف در معنا هم
داشته باشند، خواه نداشته باشند.
مرحوم كاشف
اللثام هم مىنويسد: «المعروف كما في اللغة ترادف التماثيل والتصاوير»؛[4] بنابراين، منظور
از تصوير، ساختن صورت و هيئت و شكل چيزى همراه با تجسم است.
حال از
فرمايش امام راحل در مكاسب استفاده مىشود كه مقصود از تمثال و تصوير،
وقتى مطلق استعمال مىشود مشابه آن شيء در جميع جوانب و جهات- از جمله در جسميت
است- و اطلاق آن بر تمثالِ چهره يا مقاديم بدن، نوعى مسامحه و مجازگويى است؛ چه
اينكه اطلاق آن بر مجرد نقش و عكس در روايات و تعبيرات، نوعى مجاز است. وگرنه
متفاهم عرفى خصوص مجسمه اشياست و آنچه كه حرام است، مجسمهسازى است.[5]
در اينجا
اين بحث مطرح است كه آيا خصوص مجسّمه حيوان و موجود داراى حيات و روح، مورد نظر
است يا اعم از آن؟ يعنى آيا مجسمه نباتات و جمادات هم مورد نظر است يا نه؟