معناى حق اختصاص: يكى از انواع حقوق، حق اختصاص است كه عبارت است
از نوعى اولويت و تقدّم كه شخص نسبت به اشياى در تحت اختيار و سلطه خود دارد و تا
وى از آن چيز صرفنظر و اعراض نكرده باشد ديگران حق ندارند در آن دخل و تصرفى
بنمايند.
عوامل
گوناگون حقّ اختصاص
1. حيازت و
جمعآورى؛ مثل جمعآورى هيزمهاى بيابان؛
2. پيشى
گرفتن از ديگران به يك مكان مشترك، مثل مسجد، مدرسه، بازار، كاروانسرا؛
3. ملكيت
پيشين نسبت به چيزى كه اكنون از ماليت ساقط شده است، ولى از متعلّق حقّ مالك بودن
ساقط نشده است؛ مثل تلف شدن حيوان يا شراب شدن انگور. آنچه مورد بحث ماست همين قسم
است.
دلايل حق
اختصاص: 1. حكم عقل؛ 2. سيره عقلا و متشرعه؛ 3. روايات خاصه. در صورتى كه
روايت خاصى نباشد ولى از سوى شارع، ردع و منعى وارد نشده باشد هم مورد تأييد است.
بيان حكم
عقل: مثلًا اگر كسى مقدارى هيزم جمعآورى كند و بدون اينكه از آن
صرفنظر نمايد، ديگرى آنها را ببرد يا بدون رضايت وى آنها را آتش بزند، عرف و عقلا
او را ظالم و متعدى ميشمارند؛ چرا كه به حريم ديگران تعدى كرده است. ظلم و تعدى
عقلًا زشت و شرعاً حرام است.
شرط پيدا
شدن اين حق اختصاص قصد باطنى است كه بعداً بررسى خواهد شد. بعضى از احكام شرعى اين
حق نيز بعد از اصل بحث ذكر خواهد شد.
دلايل
وجود حق اختصاص در مورد اعيان نجسه
1. قبل از
اينكه مملوك، عين نجس شود، مالك سه نوع سلطنت داشت و آن شيء سه ويژگى داشت:
ماليت، ملكيت و حقّ اختصاص، كه هر كدام در عرض ديگرى و مستقل