خالى از اشكال
نيست، حتى بعيد نيست كه داخل در كسب ممنوع باشد؛ ولى اگر مالى به او بخشيده شود تا
دست از آن عين نجس بردارد و او هم از آن عين اعراض كند، سپس بخشنده مال، آن را
حيازت كند، اشكالى ندارد. مانند بذل نمودن مال به كسى كه در جاهاى مشترك- مانند
مسجد و مدرسه زودتر از ديگرى جا گرفته است- تا دست از آن جا بردارد و بخشنده مال
ساكن آن شود.
بررسى
نظرية امام و مشهور
شرح: به
فتواى مشهور و امام راحل در مسأله اوّل، اعيان نجسه شرعاً ماليت ندارند و اكتساب
با آنها جايز نيست. ولى آيا متعلّق حقّ صاحب اصلى هم نيستند تا وى با ديگران برابر
باشد يا او حقّ الاختصاص و اولويت دارد و تا زمانى كه از اين عين صرفنظر نكرده
است، ديگران حق ندارند كمترين دخل و تصرفى در آن بنمايند؟ مثلًا اگر حيوان بدون
ذبح شرعى تلف شد- كه ميته و نجس است و قابل معامله نيست- اما آيا ممكن است صاحب
حيوان أولى باشد از ديگران؟ يا مثلًا اگر انگور شراب شده- كه نجس است و ماليت
ندارد و قابل بيع نيست- اما مىشود مالك، أولى باشد از ديگران.
به فتواى
مشهور اين اولويت و حق اختصاص وجود دارد و براى آن دلايلى اقامه شده است، اما قبل
از ذكر آنها مطالبى درباره تعريف مطلق حقّ، خصوص حقّ اختصاص، علل و عوامل و دلايل
آن، و شرايط و آثار و احكام آن بيان مىشود:
معناى
لغوى حقّ: حق در لغت به معناى ثبوت است و به هر چيزى كه نوعى ثبوت و تقرر در
وعاء و ظرف مناسب خود داشته باشد حق ميگويند؛ خواه آن چيز در عالم تكوين باشد،
خواه در عالم تشريع و خواه در ذهن باشد، خواه در خارج. در قرآن كريم نيز حق به
معناى ثابت فراوان به كار رفته است.
معناى
اصطلاحى حقّ: حق در اصطلاح عبارت است از: «الإضافه الخاصّه المتعلّقه بالعين تاره
وبالمنفعه اخرى». يعنى رابطه و نسبت خاصى كه يك طرف آن، انسانِ صاحب حق است و طرف
ديگر آن، عينى از اعيان يا منفعتى از منافع است. بنابراين دايره حق بسيار وسيع
است.