responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 198

گفت: زيرا خدا جاى هرمالى را روشن ساخته است، رسول‌خدا صلى الله عليه و آله آن را واگذارد.

عمر گفت: راست مى‌گويى‌[1].

ابن قيّم مى‌گويد: عمر مى‌خواست مال كعبه را برگيرد و بر اين نظر بود كه كعبه از آن مال بى‌نياز است، او اراده داشت اهل يمن را از رنگ كردن پارچه‌ها با بول شتر باز دارد، و مى‌خواست از متعه حج نهى كند.

ابَى بن كعب گفت: رسول خدا و اصحابش اين مال را ديدند و اصحاب نيازمند بودند، ولى آن را نگرفت! پس تو هم مگير.

رسول خدا مى‌ديد كه اصحاب آن حضرت لباس‌هاى يمانى را مى‌پوشند، از آنها نهى نكرد در حالى كه مى‌دانست با بول شتر رنگ شده‌اند.

ما با پيامبر صلى الله عليه و آله مُتعه حج گزارديم، آن حضرت نهى از آن نكرد و خدا در اين باره نهيى نفرستاد[2].

7. ضحّاك بن سُفيان كِلابى‌

سعيد بن مُسَيَّب مى‌گويد:

عمر بن خطّاب قائل بود كه: «ديه مالِ عاقله است و زن از ديه شوهرش ارث نمى‌برد» تا اينكه ضحّاك بن سُفيان، عمر را به نامه پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد كه به او نوشت زنِ اشْيم ضبابى را از ديه شوهرش ارث دهد.

در اين هنگام، عمر از عقيده پيشين خود برگشت‌[3].


[1] . مصنّف عبدالرزّاق 5: 88، حديث 9084؛ و نيز بنگريد به، كنز العمّال 14: 100، حديث 38052.

[2] . زاد المعاد 2: 208.

[3] . الامّ للشافعى 6: 88؛ سنن ابى داود 3: 129، حديث 2927؛ سنن ترمذى 4: 27، حديث 1415( و جلد 4، ص 425، حديث 2110؛ سنن ابن ماجه 2: 883، حديث 2642؛ سنن نسائى 4: 78، حديث 6363- 6364.

نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 198
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست