responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 197

فرمود: درست است! او زن و فرزند دارد، و خداى برتر از اين است كه داراى زن و فرزند باشد.

عمر گفت: اگر على بن ابى طالب نبود، نزديك بود عمر هلاك شود[1].

5. عبدالله بن مسعود

از ابراهيم نَخَعى روايت شده كه:

عمر فتوا به قتل مردى داد كه مرتكب قتل عمدى شده بود. بعضى از اولياى دم او را بخشيدند [با وجود اين‌] عمر دستور داد او را بكشند.

ابن مسعود گفت: جانِ اين شخص مال آنهاست، چون اين ولى عفو كرد جانش را زنده ساخت؛ هيچ كدام نمى‌تواند حقش را بگيرد مگر اينكه ديگرى [هم‌] بستاند!

عمر پرسيد: چاره چيست؟

ابن مسعود گفت: نظر من اين است كه در مالش ديه قرار دهى و حصه كسى را كه بخشيده از وى كسر كنى.

عمر گفت: نظر من هم همين است‌[2].

6. ابَي بن كعب‌

از حسن نقل شده است كه:

عمر گفت: كاش آنچه را در كعبه هست، مى‌گرفتيم و تقسيم مى‌كرديم!

ابَى بن كعب گفت: والله، اين كار را نبايد بكنى!

عمر پرسيد: چرا؟


[1] . الفصول المُهمّه( ابن صبّاغ): 35؛ كفاية الطالب: 218- 219.

[2] . الأُم( شافعى) 7: 329؛ سنن بيهقى 8: 60؛ الحجّة( شيبانى) 4: 385( ماجراى ديگرى ابن مسعود دارد، نگاه كنيد به كنز العمّال 11: 33، حديث 30513)؛ ابن قيّم- در اعلام الموقّعين 2: 237- مى‌گويدكه ابن مسعود در بيش از صد قضيه با عمر مخالفت كرده است.

نام کتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها نویسنده : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    جلد : 1  صفحه : 197
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست