عمر
در همين مكان كه تو تكيه زدهاى نشسته بود و گفت: بيرون نشوم مگر اينكه مال كعبه
را تقسيم كنم! (يعنى دست به هيچ كارى نمى زنم تا وقتى كه اموال كعبه را تقسيم
نكرده ام.)
گفتم:
اين كار را نخواهى كرد!
گفت:
البته اين كار را خواهم كرد.
گفتم:
نمىكنى!
گفت:
چرا؟
گفتم:
چون پيامبر و ابوبكر آن را ديدند و از تو نيازمندتر به مال بودند و اموال كعبه را
بيرون نياوردند.
از
نافع بن جُبَير حكايت شده كه ابن عبّاس به او خبر داد:
من
آنجا حاضر بودم كه نزد عمر زنى را آوردند كه شش ماهه زاييده بود و مردم آن را باور
نمىكردند، به عمر گفتم: چرا ستم كنى؟ گفت: چطور؟ گفتم: اين آيات را بخوان:
... وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ...[2]
زمان باردارى و شيردهى، سى ماه است)
[1] . سنن ابى داود 2: 215، حديث 2031؛ سنن ابن ماجه 2:
1040، حديث 3116؛ المعجم الكبير 7: 300، حديث 7195؛ فتح البارى 3: 456( و نگاه
كنيد به: صحيح بخارى 2: 578، حديث 1517، و جلد 6: 2655، حديث 6847)؛ سنن بيهقى 5:
159، حديث 9511؛ مصنّف ابن ابى شيبه 6: 466، حديث 32976؛ مسند 3: 410.