حليمه
مىگويد: روزى عبد المطلب به من برخورد و پرسيد: از كدام قبيلهاى؟ عرض كردم: از
قبيله سعد.
فرمود:
نامت چيست؟ عرض كردم: حليمه. حضرت لبخندى زد و فرمود:
اين
نام بر تو مبارك باد، دو خوى پسنديده در اين نام وجود دارد، يكى سعادت و خوشبختى و
ديگرى حلم و بردبارى، كه خير دنيا و سربلندى آخرت در آنهاست.[2]
تصورى
كه حليمه با گرفتن يتيم عبد المطلّب در رسيدن به خير و بركت داشت، به نوميدى مبدّل
نگشت. روايت شده كه سينه حليمه از شير تهى بود ولى با شير دادن پيامبر، سينهاش پر
از شير شد.
حليمه
مىگويد: هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلم را براى شير دادن
برگرفتيم، در زندگى و اموال خود سراسر نظارهگر خير و بركت بوديم و پس از دوران
خشكسالى و تلاش توانفرسا، توانگرى يافتيم.[3]
نوزاد
«عبد المطلب» نزديك به پنج سال را در دامان حليمه و شوهرش در مناطق صحرايى قبيله
سعد، سپرى كرد. حليمه پس از گذشت دو سال كه نوزاد از شير گرفته شد، به جهت خير و
سعادتى كه از بركت وجود مبارك آن حضرت نصيب وى شده بود، با بىميلى، او را به
خانوادهاش بازگرداند، مادرش (آمنه) نيز از بيم ابتلاى نوزادش به انواع بيمارىها،
بر بازگشت فرزندش به منطقهاى دور از مكّه، پافشارى مىكرد و بدينسان، حليمه،
نوزاد را با شادمانى بازگرداند.