نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 110
از اين دو
خبر استفاده مىشود كه برخى از صحابه و تابعين از ترس ظلم معاويه، در برابر سوء
عمل او سكوت مىكردهاند.
پيامبرى
معاويه
طبرى
و ابن كثير چنين نقل كردهاند:
أن
عمرو بن العاص وفد إلى معاوية ومعه أهل مصر فقال لهم عمرو: انظروا إذا دخلتم على
ابن هند فلا تسلموا عليه بالخلافة فإنه أعظم لكم فى عينه وصغروه ما استطعتم فلما
قدموا عليه قال معاوية لحجابه: إنى كأنى أعرف ابن النابغة وقد صغر أمرى عند القوم
فانظروا إذا دخل الوفد فتعتعوهم أشد تعتعة تقدرون عليها فلا يبلغنى رجل منهم إلا
وقد همته نفسه بالتلف. فكان اول من دخل عليه رجل من أهل مصر يقال له ابن الخياط
فدخل وقد تعتع فقال: السلام عليك يا رسول الله فتتابع القوم على ذلك فلما خرجوا
قال لهم عمرو: لعنكم الله نهيتكم أن تسلموا عليه بالامارة فسلمتم عليه بالنبوة؛[1]
عمرو بن عاص همراه اهل مصر به نزد معاويه آمدند، عمرو به آنها گفت: به پسر هند با
تعبير خليفه سلام ندهيد. هر قدر مىتوانيد او را كوچك بكنيد. وقتى رسيدند، معاويه
به محافظانش گفت: گويا درك مىكنم كه ابن نابغه امر مرا نزد قومش كوچك كرده است.
پس مواظب باشيد وقتى بر من داخل شدند، سخت آنها را تكان دهيد؛ به گونهاى كه هر
كه از آنها به نزد من آمد، در فكر نجات جان خود باشد. اول كسى كه به او داخل شد
مردى از اهل مصر به نام ابن الخياط بود. وقتى داخل شد، گفت: سلام بر تو اى رسول
خدا و بقيه نيز چنين كردند. پس وقتى خارج شدند، عمرو گفت: خدا شما را لعنت كند! من
شما را از سلام دادن به عنون امير بودن نهى كردم
[1] . انساب الاشراف، ج 2، ص 86؛ تاريخ الطبرى، ج 4، ص
244؛ البداية والنهايه، ج 8، ص 149.
نام کتاب : امام بخارى و جايگاه صحيحش نویسنده : قاسم اف، الياس جلد : 1 صفحه : 110