نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 135
حال اگر احتمال اول متعين بود از عدم
تقييد كشف مىكرديم اطلاق را اما هر دو احتمال موجود است پس نتوان به اطلاق كلام
تمسك كرد.
حال كه قائلين به استحاله در موارد
مشكوك دستشان از اصالة الاطلاق(كه يك اصل لفظى است)كوتاه شد چه بايد بكنند؟
بايد مراجعه كنند به اصول عملى و اصل
عملىاى كه در اينجا جريان پيدا مىكند، عبارت است از اصالة الاحتياط يا اصالة
الاشتغال عقلى.به اين بيان كه ما يقين داريم كه نماز مثلا بر ما واجب شده يا دفن
ميت بر ما واجب شده.پس اشتغال يقينى به تكليف داريم.حال نمىدانيم كه آيا قصد قربت
در آن لازم است يا نه؟و در نتيجه شك مىكنيم كه آيا عمل،بدون قصد قربت،موجب امتثال
مىگردد يا نه؟در اينجا عقل مىگويد.الاشتغال اليقينى يستدعى الفراغ اليقينى.يعنى
كسى كه يقين به اشتغال ذمه دارد، پس بايد كارى بكند كه يقين به فراغ ذمه پيدا كند
و آن به اتيان عمل است با قصد قربت.
محل اختلاف از وجوه قصد قربت
قصد قربت انواع گوناگون دارد كه اجمالا
به اهم آنها اشاره مىشود:
1.قصد امتثال امر خداوند كه چون خداوند اهل للطاعة و العبادة لذا امر او را
امتثال مىكنيم(هذا قول المشهور).
2.قصد كند شكر نعمتهاى بىپايان الهى را.
3.قصد كند تحصيل رضاى حق را.يعنى به اميد جلب رضاى حق،اين عمل را بهجا
آورد.
4.به قصد محبوبيت ذاتى عمل،از براى مولى به جاى آورد چون هرآنچه مأمور به
بود،محبوب مولى هم هست و لا عكس كليا.
5.به قصد ملاك و مصلحت انجام دهد كه چون در اين مصلحتى خداوند قرار داده،من
بهجا مىآورم براى نيل به آن مصلحت.
6.به قصد رسيدن به ثواب و دورى از عقاب اين عمل را انجام دهد چنانكه در
حديث علوى آمده:ان قوما عبدوا اللّه رغبة فتلك عبادة التجار.
انواع ديگرى هم براى قصد قربت گفته شده
است.
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 135