نام کتاب : فقه نظام سياسى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 77
جهان حكومت
مىكند، قدرت غالب است كه حقيقتى در جهان، برتر از آن نيست و هر قدرتى كه بر قدرتى
ديگر غلبه كند، نماينده حقيقت حاكم بر جهان خواهد بود.
اين
جهانبينى سياسى، نظريه سياسى مبتنى بر مشروعيت هر نوع تسلّط سياسى را نتيجه
مىدهد و درحقيقت هر نوع نظريه سياسى معتقد به تساوى حقّانيّت و مشروعيت با قدرت،
تنها با جهانبينى سياسى برخاسته از جهانبينى الحادى قابل توجيه است.
بر
مبناى جهانبينى الهى است كه در عالم سياست، مشروعيّت از قدرت قابل تفكيك است و
تلازمى بين قدرتداشتن و مشروعيتداشتن وجود ندارد. و در اين صورت است كه در عالم
سياست، اين بحث راه پيدا مىكند كه قدرت بايد از مشروعيت و حقانيت برخوردار باشد و
قدرتى كه دليل بر مشروعيت و حقانيت آن نيست، مشروعيت ندارد و از حقّ امر و نهى و
اعمال سياست برخوردار نيست؛ زيرا به دليل وجود خداى كاملى كه حق سياست مشروع يعنى
امر و نهى عادلانه لازم ذاتى اوست، تنها قدرتى مشروع و از حقّانيت برخوردار است كه
مشروعيت امر و نهى خود را از او گرفته باشد؛ و هر نوع سياست و امر و نهى غير مستند
به اذن او، اعمال قدرتى نامشروع و نا بهحقّ خواهد بود؛ لكن بنا بر نفى وجود خداى
حكيم و نفى جهانبينى سياسى معتقد به وجود منبع اصلى و ذاتى براى مشروعيت سياست و
امر و نهى، معيار و ملاكى براى مشروعيت امر و نهى و سياست وجود نخواهد داشت؛ زيرا
همه انسانها نسبت به حق امر و نهى و سياست، در شأن و رتبه واحدى قرار دارند و
تنها امتيازى كه در اين زمينه براى انسانى معين يا گروه انسانى معيّنى پديدار
مىگردد، امتياز برخوردارى از قدرت و زور بيشترى است كه بتواند بهوسيله آن،
ديگران را در برابر خود وادار به فروتنى و فرمانبردارى و تبعيّت كند. در اين صورت
است كه مشروعيّت و حقانيت، معنايى بهجز زور و قدرت و تسلّط و قهر نخواهد داشت.
بنابر
آنچه گفتيم؛ جهانبينى الحادى، مبناى توجيه آن دسته از نظريههاى سياسى است كه
حاكمان زورگو و مستبد را خدايان و فرمانروايان مطلقى مىدانند كه هيچكس
نام کتاب : فقه نظام سياسى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 77