نام کتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 78
اينكه
زيربناى همه خصلتها و نهادهاى اجتماعى از جمله دين و اخلاق، روابط اقتصادى و
سرانجام ابزار توليد است، نه تنها مدّعاى بدون دليلى است، كه دلايل فراوان عقلى و
تجارب و واقعيات تاريخى نادرستى آن را اثبات مىكند؛ زيرا:
اوّلًا:
ابزار توليد، خود ناشى از انديشه بشرى و معلول نيازهاى اجتماعى اوست، بنابراين
نمىتواند علّت و سبب پيدايش انديشهها و نيازهاى اجتماعى نيز باشد؛ زيرا هيچ چيز
نمىتواند علتِ علتِ خويش باشد.
ثانياً:
اصول مورد اتفاق اديان آسمانى نظير: يكتاپرستى و ايمان به معاد و امثال آنها درهمه
ادوار تاريخ به رغم همه تحولات اقتصادى و اجتماعى مورد اعتقاد اكثريت جامعه بشرى
بوده و هست. مثلًا اعتقاد به معاد كه در گفتار پلخانوف به آن اشاره شد، همواره و
در تمام ادوار زندگى انسان وجود داشته است؛ همانگونه كه انسانهاى دوران داس و بيل
و گاوآهن، و انسانهاى دوران غارنشينى و بردگى به معاد اعتقاد داشتهاند، اكثريت
انسانهاى دورانهاى ديگر، از جمله دوران معاصر كه دوران انرژى هستهاى و تسخير
فضا و تكنولوژى پيشرفته اطلاعات و معلومات است، به آن اعتقاد داشته و دارند؛
بنابراين نمىتوان اين انديشهها و ساير انديشههاى دينى، و نيز ارزشهاى اخلاقى
مورد قبول عقلاء در ادوار مختلف را، معلول شيوه و سطح ابزار توليد دانست.
ثالثاً: در
دوران كنونى جوامع مختلف از نظر پيشرفت روابط اقتصادى و ابزار توليد يكسان نيستند،
در دورانهاى گذشته نيز وضع به همين منوال بوده است، درحالىكه بسيارى از اين
جوامع مختلف و متفاوت از لحاظ سطح و شيوه توليد و نيز روابط اقتصادى، از نظر عقائد
و انديشههاى دينى و نيز ارزشهاى اخلاقى بلكه افزون بر آن در بسيارى موارد از
لحاظ رسوم و عادات اجتماعى و ساختار نهادهاى اجتماعى نيز يكسان و همانند بوده و
هستند.
در
دورانهاى قديم در كشور پهناورى مانند ايران باستان، روم، مصر و سپس امپراطورى
خلافت اسلامى، در نقاط ويژهاى بالخصوص در پايتختها و برخى شهرهاى
نام کتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 78