نام کتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 67
1. بازتاب يك مادّه در مادّه ديگر نمىتواند
منشأ پيدايش «شناخت» شود و پيچيدگى مادّه نمىتواند عمل شناخت را توجيه كند، هرچه
ماده پيچيده باشد چيزى جز مجموعهاى از اتمها نيست، و انعكاس و بازتاب يك شىء
مادّى در اتم نمىتواند منشأ پيدايش پديدهاى به نام «شناخت» شود.
2. در عمل شناخت، اشياء بزرگ با حجم واقعى آنها
ادراك مىشوند كه بسيار بزرگتر از حجم مغز و همه اندام انسان است، انعكاس مادّى
اشياء در مغز با حجم كوچكى كه دارد، نمىتواند ادراك مربوط به اشياء بزرگ بلكه
بىكران و دوردست را توجيه كند. چگونه مىتوان ادراكى كه از جهان بىكران متشكل از
آسمانها با كهكشانهايش و زمين با همه گستردگىاش داريم، با انعكاس و بازتاب يك
ماده در جسمى نظير اتمها يا سلولهاى تشكيل دهنده مغز توجيه و تبيين كنيم؟
3.
برمبناى تفسير مادّى شناخت، خودشناسى انسان قابل تبيين و توجيه نيست. اگر شناخت
انعكاس عين مادّى در ذهن مادّى است، ادراك انسان را نسبت به خودش چگونه مىتوان
توجيه و تبيين نمود؟
اين
پرسشها و دهها پرسش ديگر در پرتو تفسير مادّى شناخت، بىپاسخ مىمانند كه خود
دليل روشنى بر غيرمادى بودن شناخت و نيز ذهن و روح آدمى است كه عمل شناخت توسط آن
انجام مىگيرد.
دليل
سوّم: نظريه اصالت ماده، آغاز جهان را نمىتواند تبيين كند.
با
توجه به اينكه تكامل مادّه علتى برون از مادّه ندارد، پس بايد ذاتىِ مادّه باشد،
بنابراين اگر نقطهاى از تكامل مادّه را كه اكنون در آن قرار داريم درنظر بگيريم و
به عقب برگرديم، بايد هرچه عقبتر برويم به مادّهاى ناقصتر و سادهتر برسيم، اين
حركت در جهت مخالف تكامل را اگر ادامه بدهيم تا به نقطه آغازين برسيم، در اينجا
اين سؤال مطرح مىشود كه نقطه پيش از نقطه آغازين هستى مادّه چيست؟
نام کتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 67