نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 505
محدود به
حدود مورد انصراف مىكند. چنين انصرافى مورد بحث است و مانع از انعقاد اطلاق و
جريان مقدمات حكمت است؛
3)
نوع سوم انصراف: انصرافى است كه ناشى از مناسبات حكم و موضوع است؛ مثلًا: اگر شارع
بگويد: «طَهِّرْ بِالمَاءِ»، به رغم آنكه «ماء» در اينجا از نظر لفظى، مقيد به
خصوص «ماء طاهر» نيست؛ لكن در نتيجه مناسبات حكم و موضوع و اينكه آن «ماء» ى كه
دستور داده مىشود تطهير با آن صورت گيرد با «ماء» ى تناسب عرفى و عقلايى دارد كه
خود طاهر باشد. لهذا كلمه «ماء» در اين جمله، به خصوص «ماء طاهر» انصراف خواهد
داشت. اين نوع را استاد شهيد، موجب الغاى اطلاق و دلالت برتقييد مىدانند[1].
آنچه
استاد شهيد در موضوع انصراف بيان كردهاند- به استثناى آنچه در نقد ذيل بيان
خواهيم كرد- مورد قبول و تأييد است.
نقد
ديدگاه استاد شهيد در مسأله انصراف:
نقدى
كه بر استاد شهيد صدر (قدس سره) در مسأله انصراف داريم در دو مطلب خلاصه مىشود:
1)
اينكه فرمودند انصراف ناشى از كثرت استعمال اگر موجب انس ذهنى لفظ با حصه يا فرد
خاص شد، موجب عدم دلالت بر اطلاق مىشود، سخن به جا و صائبى است؛ لكن با مبنايى كه
ما در تبيين حقيقت وضع اختيار كرديم- كه عبارت بود از اعتبار «حكايت لفظ از معنا»
به تفصيلى كه در محل خود بيان شد- سازگار است و با مبناى ايشان در تفسير و تبيين
حقيقت وضع- كه مبتنى بر نظريه «قرن اكيد» است- سازگار نيست؛ زيرا كثرت استعمال،
اگر موجب انس ذهنى شد، قرن اكيد به وجود آمده و در نتيجه لفظ با معناى جديد ارتباط
وضعى پيدا مىكند يا به نحو «نقل» يا به نحو «اشتراك» و از محل بحث خارج خواهد شد.
و اگر كثرت استعمال موجب انس ذهنى لفظ و حصّه خاص يا