نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 171
معنا براى
ذهن حاصل مىشود و اين همان است كه از آن به رابطه سببيت بين صورت لفظ و صورت معنا
تعبير مىكنيم.
بنابر
اين، سببيت صورت لفظ براى صورت معنا معلول حكايت صورت لفظ است از وجود خارجى معنا
كه اين حكايت موجب مىشود تا ذهن به مجرّد تصوّر لفظ صورت معنا را كه حاكى از وجود
خارجى معناست در خود حاضر ببيند.
\*
پاسخ به يك اشكال:
و
بدين ترتيب، پاسخ اشكالى كه بر اعتبارى بودن وضع گرفته شده روشن مىشود: حاصل
اشكال اين است كه وضع لفظ براى معنا ايجاب مىكند صورت لفظ و صورت معنا در ذهن با
لحاظ استقلالى ديده شوند؛ در حالى كه رابطه دلالت بين صورت لفظ و ذات معنا برقرار
مىشود نه بين صورت لفظ و صورت معنا.
و
به عبارتى ديگر: اگر رابطه دلالى بين لفظ و معنا ناشى از وضع باشد، چگونه مىتوان
تصوّر كرد كه شنيدن لفظ سبب پى بردن به واقعيت خارجى معنا باشد در حالى كه وضع لفظ
براى صورت معناست آن هم صورتى كه به لحاظ استقلالى (يعنى بما هو صورة فى الذهن)
ديده شده است. در حالى كه لفظ بر واقعيت خارجى معنا دلالت مىكند.
پاسخ
اين اشكال، از آنچه گفتيم روشن شد؛ زيرا معلوم شد كه مقتضاى اعتبار حكايت لفظ از
معنا اين است كه: هم صورت لفظ و هم صورت معنا با ديد آلى و فنايى ديده شوند؛ زيرا
آنچه براى معنا وضع مىشود واقع لفظ است و نيز آنچه لفظ براى آن وضع مىشود واقع
معناست.
به
سخنى ديگر: واضع در مقام وضع لفظ براى معنا اگر چه ناگزير است كه صورتى از لفظ و
صورتى از معنا را در ذهن حاضر داشته باشد لكن لحاظ ذهن به اين صورت لحاظى آلى است
نه استقلالى، لهذا در مقام وضع واقع لفظ بر واقع معنا حمل شده و براى آن وضع
مىشود، اگر چه به واسطه دو صورت آنها كه با لحاظ آلى و فنايى ديده شده است و لهذا
آنچه در مقام استعمال نيز رخ مىدهد همين است. يعنى مستعمل واقع لفظ را براى دلالت
بر واقع معنا بكار مىگيرد.
بنابر
اين اشكال فوق كه مبنى بر لحاظ استقلالى به صورت لفظ و صورت معناست وارد نيست.
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 171