اگر در فارسی امروزه این واژه را مرکب از دو
جزء بدانیم، چنین خواهد بود که جزء اول کلمه «مِه» و به معنای «بزرگ»
و جزء دوم «مان» که فعل امر و به معنای «بمان» است.[1] میتوان
چنین نتیجه گرفت که کلمه مهمان در فارسی به معنای «راحت بمان،
راضی باش، خرسند باش، راحت باش» است.
از کلمه «مهمان» ترکیباتی همچون «مهمانخانه،
مهمانسرای، مهماننواز، مهمانپذیر، مهمان خدای (میزان)،
مهماندوستی، مهمانی ساختن (مهمانی دادن).... ساخته شده است.
ميزبان
در فرهنگ پهلوی کلمه «میزد» به معنای
چیز خوردنی که درجشنهای دینی بر سر خوان میگذراند،
مثل نان و گوشت و میوه. در اوستایی «میزدار» به معنای
مهمانی و اسباب مهمان است؛ در فارسی رایج نیز به
تدریج «میزد» به «میز» تبدیل شده که به معنای مهمان
است. در زبان پهلوی کلمه «میزد» با پساوند «پان» ترکیب شده و
کلمه ترکیبی «میزدپان» را به وجود آورده است، یعنی
کسانی که در جشنهای مذهبی، بر خوان و خوارک نظارت دارد. به
مرور زمان این کلمه سادهتر و خوش آهنگتر و به کلمه «میزبان»
تبدیل شده است.[2]
مهمانی
و میزبانی نوعی رفتار و کنش متقابل اجتماعی است که در آن
افراد به صورت اختیاری و انتخابی، فراتر از انگیزههای
مادی وغالباً از روی دواعی عاطفی و اخلاقی با
یکدیگر وارد تعامل میشوند. این تعامل، اگرچه برای
میزبان و گاه مهمان مستلزم هزینه مادی است، اما خود از نوع
تعاملات ارزشی و دارای پیام و نتیجه عاطفی
اخلاقی شمرده می شود.[3]