مخلوط شدن خاك با نمك به گونهاى كه ديگر خاك بر
آن اطلاق نشود جايز نيست، ولى اگر نمك به نحوى با خاك آميخته شده كه عرفاً به آن
خاك اطلاق مىكنند، در اين صورت تيمم با آن مانعى ندارد. نيز اگر مكلف رابه زور
درزمين غصبى نگهدارند، تيمم در آن جايز است.
(مسأله
351) اگر خاك غصبى با مباح مشتبه شود، واجب است از هر دو اجتناب نمايد و
اگر خاك باخاكستر مشتبه شود در صورتى كه بر هر دو تيمم كند صحيح است بلكه در صورت
انحصار در آن دوتيمم بر آنها واجب است و اگر خاك پاك با نجس، مشتبه شود، بايد با
هر دو تيمم كند.
(مسأله
352) اگر نتواند بر زمين تيمم كند، واجب است بر غبار چيزى تيمم كند كه
تيمم بر آن صحيح است بنابراين تيمم بر غبار آرد و مانند آن جايز نيست. امّا
چنانچه مكلف بتواند همين غبار راجمع كند به گونهاى كه خاك بر آن صدق نمايد، واجب
است آن را جمع كند.
(مسأله
353) اگر نتواند بر غبار تيمم كند بايد بر گِل تيمم نمايد و در صورت
امكان واجب است آن را خشك كند.
(مسأله
354) اگر نتواند بر زمين، غبار و گِل تيمم كند بنابر احتياط نماز را بدون
تيمم بخواند وبعدقضاى آن را بجا آورد، لكن اظهر آن است كه ادا واجب نيست. اگر يخ
داشته باشد چنانچه ممكن است، بايد آن را آب كند و وضو بگيرد و اگر نتواند يخ را
آب كند بايد اعضاى وضو را به آن بمالدبطورى كه اسم شستن و وضوگرفتن بر آن صدق
نمايد و اگر اين كار هم ممكن نباشد، بنابر احتياط نمازرا بدون تيمم بخواند و بعد
قضا نمايد و بنابر اظهر اداء هم واجب نيست.
(مسأله
355) بنابراحتياط مستحبى بعد از زدن دستها بر زمين آن را تكان دهد و
مستحب است آنچه كه با آن تيمم مىكند بر زمين بلند باشد و بر زمين گود و خاك راه
مكروه است.
كيفيت تيمم
ابتدا
بايد كف دو دست را باهم بنابراحتياط واجب بر زمين بزند وبعد با آنها تمام پيشانى
ودوطرف آن را از جايى كه موى سر مىرويد تا ابروها وبالاى بينى وروى ابروها را هم
بنابراحتياط مستحب، مسح نمايد سپس كف دست چپ را بر تمام پشت دست راست وكف دست راست
را برتمام پشت دست چپ بكشد.