است- مثل حالت دوّم- وضو بگيرد، وضوى او صحيح است
و در حالت چهارم اگر مكلف مخالفت كند و وضوبگيرد وضويش صحيح است البته به شرط اين
كه وضويش به قصد تشريع نباشد يعنى قصد نكند وضوبراى نمازى كه وقت آن تنگ شده واجب
است و تيمم براى او جايزنيست.
(مسأله
347) اگر مكلف در همه اقسامى كه ذكر شد، از روى فراموشى يا غفلت يا جهل
مركب، مخالفت كند وضوى او صحيح است. همچنين اگر در تنگى وقت، به قصد تعلق امر فعلى
وضوبگيرد صحيح مىباشد (يعنى وضو بگيرد براى خواندن نمازى كه اكنون بر عهدهاش است
وبايد براى آن وضو مىگرفت)، ولى اگر آن را از روى عمد والتفات انجام دهد، معصيت
كار است.
(مسأله
348) براى رفتن به رختخواب، مىتواند به جاى وضو به قصد رجاء تيمم كند
اگرچه بتواندآب استعمال كند.
چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است
زمين
و اجزاى آن، مانند خاك، ريگ، كلوخ، شن، سنگ، سنگ گچ و آهك هرچند بعد از پختن باشد
و هرچه كه بر آن زمين و اجزاى آن اطلاق شود، مىتوان بر آن تيمم نمود، پس بر گچ،
آجر و سيمان در صورتى كه موادش از زمين گرفته شده و هرچند سوزانده و ساخته شود و
آنچه از سيمان ساخته مىشود، مثل كاشى وموزائيك در صورتى كه روكش آن از اجزاى زمين
باشد، و سنگ مرمر تيمم صحيح است در صحت تيمم بين اينكه اشياء مذكور بر زمين باشد
و يا بر ديوار فرقى نيست و لازم نيست چيزى از آن به دست بچسبد، پس تيمم بر سنگ
صيقلى خشك يا تر صحيح است.
(مسأله
349) تيمم به آنچه كه اسم زمين بر آن صدق نمىكند، اگرچه اصلش از زمين
باشد مثل خاكستر، گياه، معدن، طلا و نقره و امثال آن جايز نيست. همچنين تيمم بر
خوردنى، پوشيدنى، چوب و هيزم جايز نمىباشد، ولى بر عقيق وفيروزه ومانند آن على
الاحتياط تيمم نكند گرچه بعيد نيست كه جايز باشد.
(مسأله
350) تيمم بر چيزى نجس و غصبى و مخلوطى كه اسم زمين بر آن صدق نكند مثل