در اثناء حركت به سوى هدف، آشكار مىشود
كه نتيجه دست يافتنى نيست و يا موانعى پديد مىآيد كه امام (ع) را از رسيدن به
نتيجه مطلوب باز مىدارد. چنانكه اميرالمؤمنين (ع) را از رسيدن به نتيجه مطلوب باز
مىدارد. چنانكه اميرالمؤمنين (ع) مىفرمايد: «عرفت الله بفسخ العزائم و حل العقود
و نقض الهمم».[1]
پس اين كه امام حسين (ع) براى رسيدن به اين نتيجه اقدام به
برنامهريزى نموده است ملازم با اين نيست كه حتماً اين برنامهريزى به نتيجه برسد.
به اين دليل كه اميرالمؤمنين (ع) نيز براى ريشهكن كردن حكومت معاويه در جنگ صفين
برنامهريزى فرموده بودند و لشكريان خويش را آماده ساخته و طراحى نقشه فرموده و
مردم را به صفين بردند و جنگ رخ داد و كشتههاى زيادى بر جاى نهاد وليكن نتيجه چه بود؟
نتيجه پس از بازى معاويه و عمروعاص و مسأله بر سر نيزه كردن قرآن و قضيه حكميت، به
نفع معاويه رقم خورد.
بنابراين طراحى و اقدام امام به اين معنى نيست كه حتماً ايشان به
نتيجه مورد نظر مىرسد. زيرا چنان كه گفتيم آن بزرگواران در عمل اجتماعى خود و
تعامل با ديگران از بعد بشرى خارج نيستند بلكه فردى از افراد امت، با آنها و در
ميان آنهايند و جز در موارد خاص- كه عنايتى ويژه و امدادى غيبى از