دارد و وضوء بگيرد، وضوئش صحيح است، هرچند بعداً
بفهمد ضرر داشته است، و نيز شخصى كه تشنگى بر او عارض شده است، اگر به اندازهاى
آب دارد كه تنها براى وضوء كفايت مىكند، چنانچه تشنگى راتحمّل نموده و وضوء بگيرد
وضوء او صحيح است.
شرط
چهارم- مانعى از رسيدن آب بر پوست او نباشد:
503-
چركى كه روى پوست اعضاء وضوء است، اگر به صورت جرم نامرئى باشد، و چيز خارج از بدن
هم محسوب نشود، و مانع از صدق شستن و رسيدن بر پوست هم نباشد، برطرف نمودن آن لازم
نيست، هرچند زياد بوده و در هنگام شستن يا كيسه كشيدن فتيله شود، وهمچنين اگر
لايهاى از گِل و گچ يا آهك و ... روى پوست را بگيرد، چنانچه آب به زير آن برسد و
شستن پوست صدق كند، برطرف كردن آن لازم نيست.
504-
اگر در محلّ شستن يا مسح كردن خار يا چيز ديگرى فرو رود، بيرون آوردن آن به جهت
وضوء واجب نيست؛ ولى چنانچه به گونهاى باشد كه اگر آن را بيرون آورند جايش آشكار
شود، جزء مانع حساب مىشود، و در صورتى كه مشقّت نداشته باشد لازم است آن را بيرون
آورند.
شرط
پنجم- وقت كافى براى وضوء و نماز داشته باشد:
505-
هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضوء بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از
وقت خوانده مىشود، بايد تيمّم كند؛ ولى اگر وضوء و تيمّم به يك اندازه وقت لازم
دارند، بايد وضوء بگيرد.
506-
كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمّم كند، اگر به قصد قربت يا براى انجام كارهاى
مستحبى- مثل خواندن قرآن- وضوء بگيرد، مىتواند با همين وضوء نماز بخواند.
شرط
ششم- قصد قربت داشته باشد:
507-
وضوء گرفتن با قصد قربت براى انجام چيزهايى مثل نماز كه خدا با طهارت