و گناهكار هم نمىباشد، و لكن رضوان الهى از او
فوت مىشود.
394-
رياء بعد از عمل مبطل نيست، پس اگر بعد از فراغت از نماز به جهت كسب رضايت و
ثناگويى مردم از نماز خود تعريف كند نمازش باطل نمىشود، چون صَدَرَ مِنْ أَهْلِه
و وَقَعَ فى محلّه.
395-
مكروه است كه انسان طاعات و عبادات خود را براى مردم نقل كند؛ ولى اگر براى ترغيب
ديگران به عبادت باشد اشكال ندارد.
396-
كسى كه خداى تعالى را با نيّت خالص عبادت مىكند، ولى چون متهم به عدم تديّن است
از اين جهت مردم از او بدگويى مىكنند، جائز است براى رفع تهمت جلو مردم تظاهر به
عبادت كند، و عبادتش نيز صحيح مىباشد.
397-
كسى كه مشغول عبادت است، اگر تصادفاً ديگرى بر حال او اطلاع پيدا كند و عابد از
اين جهت خوشحال شود، اين اطّلاع و خوشحالى مضرّ به عبادت او نيست، و نيز مجرّد
سُرور انسان از عبادت و اطاعتى كه انجام مىدهد گناه نيست و مبطل عبادت نمىباشد.
398-
اگر انسان براى ترغيب و يا نزديك كردن مردم به دين و مذهب خداى تعالى را به نحو
احسن در جايى كه او را ببينند عبادت كند، عمل او رياء محسوب نمىشود؛ بلى، اگر
علاوه بر اين قصد علوّ شأن و نزديك نمودن خود در دلها را داشته باشد عمل او رياء و
حرام است، و مبطل عبادت نيز مىباشد.
399-
افضل است كه انسان عبادات مستحبى را پنهانى انجام دهد؛ مگر اينكه در تجاهُر به
عبادت غرض دينى باشد، مانند ترغيب مردم به اطاعت.
چهارم-
خُلوّ از عُجْب:
عُجب
آن است كه كسى در عبادت فخر و طلب بزرگى براى خويش كند، و بر خداى تعالى منّت
گذارد كه حق او را كاملًا اداء كرده است.
400-
عُجب گناه و حرام است، و ثواب عبادت را از بين مىبرد، ولى مبطل عبادت نمىباشد.