بشريت
امروز مكلفند براى زندگانى خوبتر و كاملتر به دو كار ادامه دهند:
1-
توسعه و تبيين بيشتر احكام شرعى بوسيله استنباط مجتهدين جامع الشرايط كه احكام
مورد نياز را از منابع شرعى بدست آورند.
2-
توسعه علم طبيعى و بشرى براى ترقّى زندگانى مادى.
اين
دو تكليف از آن جهت برعهده مسلمان گذاشته مىشود كه در جهانبينى اسلامى انسان
جانشين خداوند در روى زمين است و بايد زمينه تكامل مادى و معنوى و روحانى را فراهم
سازد.
إِنِّي
جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) (قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ» و «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ
الْخَلْقَ»[1]
جالب
است كه بدانيم خلافت انسان در زمين كه موجب برترى مقام انسان و مبيّن استعداد على
و توانايى سرشار اوست، چندين آفت مهمى را كه زندگانى امروزى بشر بدور از خدا را به
انحراف كشانيده و ميلياردها انسان را به فلاكت و بدبختى كشانده، علاج مىكند.
خلافت
انسانى بر روى زمين از جانب خداى متعال هيچگونه
[1] - در اسمانها و زمين نگاه كنيد كه چيست، در زمين
بگرديد و نگاه كنيد كه آفرينش چگونه آغاز يافت. آيه أخير ناظر به علم بيالوژى است
بلكه بالاتر و دستور ميدهد كه سرّ آفرينش را دريابيد.