اين
كلمه را به معناى آزادى تفسير كردهاند و كلمه ليبرال را بمعناى آزادىخواه.
ليبراليسم
بقولى يكى از وجوه مهم مدرنيسم و جوهره آن و ايدئولوژى سياسى آن است. و هدف آن
فراهم آوردن هرچه بيشتر آزادى براى افراد است، و ضد تمركز قدرت سياسى و دولتى و
استبداد دينى است. از جمعى صاحبنظران نقل شده كه انقلاب ليبراليسم در فرجام كار
به نفع تاجران و تحكيم طبقه بورژوازى تمامشده و غرب سرمايهدار از آن استفاده مى
برد.
جان
لاك (1632- 1704) تجربهگراى انگليسى در پناه ليبراليسم به تدوين تفكر تجربهگرايى
(آمپريسم) پرداخت او نظريه حقوق طبيعى و فطرى را تنسيق و بسر رسانيد و مفهوم نظرى
قرارداد اجتماعى را فرمول بندى كرد و طرح تفكيك قوا و نظريه تساهل فردگرايانه را
ارائه داد لاك حقوق طبيعى را از قانون طبيعت مىداند كه ببدهت عقل درك مىشود نه
از دين. حق زندگى، آزادى و برابرى از اساسىترين اين حقوق مى باشند ليبراليسم
مسلكى در راه تحكيم كاپيتاليسم تلاش نمود و فاصله طبقاتى را به اوج خود رسانيد و
به تباهى طبقات محروم انجاميد، و اين موضوع با وجدان بشرى در تضاد بود، و عكس
العمل آن بوجود آمدن كمونزم افراطى بود كه در روسيه تحميل شد و بدبختيهاى آن
دامنگير