قرآن آنرا نمىپذيرد وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا و بايد براى اين دو مشكله، دانشمندان علوم اسلامى راه حلى پيدا
نمايند.
البته
مىشود به هردو سوال چنين پاسخ دهيم كه ترديد در آيه فوق به لحظ زمان و موارد وحى
است نه به لحاظ حال پيامبران، يعنى خداوند با أنبياء و رسولان گاهى به قذف در دل و
گاهى به شنوانيدن صوت و گاهى به ارسال فرشته رسول، تكلم مىنمايد.
بر
اساس نصوب معتبر السند (كافى ج 1/ 176) رسول، ملك را مى بيند و نبى در موقع وحى
فقط صوت را مىشنود. اين روايات معتبر قرينه مىشود كه قسم سوم كلام خدا مخصوص به
رسل است. و نبى را به دو قسم اول مخصوص فرموده است (دقت كنيد) بلى ذيل صحيحه احوال
(كافى ج 1/ 176) بايد حمل بر اشتباه راوى گردد و يا تاويل برده شود.
بنابراين
اشكالى ندارد كه رسول هم گاهى فرشته را نبيند و صدا را بشنود و يا در روح او قذف
شود.
علامه
مجلسى در جزء يازدهم بحار مىگويد: براى كسى كه فرشته آشكارا مىآيد و او را مأمور
به دعوت خلق مىنمايد، او رسول است و كسى كه چنين نباشد در خواب (وحى را) ببيند او
نبى است.
جمعى
گفتهاند: بر كسى كه وحى مىشود اگر مامور به تبليغ باشد او رسول است و اگر مامور
به تبليغ به مردم نباشد نبى مىباشد.
و
اقوال ديگرى هم است كه در صراط الحق ج 3/ 49 مذكور است.
قول
قوىتر چيزى بود كه ما گفتيم و قول علامه مجلسى نيز همان است و بقيه اقوال بىدليل
مىباشند.