«برى
انسانى نمىرسد كه خداوند با او صحبت كند مگر (به عنوان) وحى يا از پشت پرده، يا
رسولى بفرستد كه به اذن خدا آنچه را كه خواسته (به سوى آن انسان) وحى نمايد. خدا
بلندمرتبه و با حكمت است.»
بنابراين
قول، مناسب است بگوييم كه سخن گفتن خداوند (عز و جل) با يك انسان به سه گونه است:
1-
قذف در قلب بدون وسطات فرشته (ألا وحيا).
2-
ايجاد صوت كلامى إسماع فرد مطلوب بدون ارسال ملك و بدون ديدن خداوند (او من وراء
حجاب) و أساسا خداوند به علت جسمانى نبودن و به علت لا يتناهى وجود و بساطت خود،
قابل ديدن نيست.
3-
ارسال فرشته رسول به سوى فرد انسانى كه به اذن خدا به سوى او وحى مىشود، و چنانچه
در دو قسم اول يا يكى از آن دو قسم، نيز فرشته ارسال شود تداخل اقسام لازم مىآيد
كه خلاف ظاهر است.
عقل
يا اعتبار عقلايى از اين بيان مىفهمد كه دو قسم اخير تكلم، بهتر از قسم اول است و
بنا به قو فوق كه دو قسم اول، به نبى اختصاص يافته است لازم مىآيد اولا: نبى افضل
و برتر از رسول باشد، و فكر نكنم كسى به آن قايل باشد.
و
ثانيا: تباين رسول و نبى مفهوما و مصداقا لازم مىآيد، درحاليكه