اسلام به تصوير مىكشند كه
نيازمند بازگشت به خويشتن و احياى دوباره اسلام است، تا بار ديگر اجتماعى شايسته
را تشكيل دهند.
سيد
قطب در كتاب عدالت اجتماعى در اسلام كه در 1948 م، پيش از شروع دستگيرى و زندان
خود نگاشته است، مقولاتى چون انتخاب حاكم از سوى مردم و عزل او در صورت عدم رضايت
مردم يا تخطى وى از قوانين، مبتنى بودن رابطه حاكم و مردم بر اصل شورا، اصل بودن
عدالت اجتماعى، نفى استبداد به نام مذهب و ... را مطرح مىكند حسن البناء
بنيانگذار اخوان المسلمين، اصولا طرفدار حكومت مبتنى بر قانون اساسى بود و آن را
بهترين شكل حكومت براى اسلام و مسلمين مىدانست.
مودودى،
رئيس جماعت اسلامى در هند و پاكستان، منشأ قدرت اسلامى را مردم- به عنوان
نمايندگان خدا روى زمين- مىدانست و براى اولينبار از اصطلاح تئودموكراسى براى
توصيف نظام حكومتى اسلام استفاده كرد.
حسن
الترابى، نظريهپرداز نظام اسلامى حاكم بر سودان، دولت اسلامى را منتخب مردم و
موظف به رعايت اصل شورا مىداند او با قبول آزادى بيان و عقيده، تحزب در نظام
حكومتى اسلام را مجاز مىشمرد.
راشد
الغنوشى، رهبر حزب النهضه تونس، آرمانهاى اسلام و دموكراسى را در يك جهت دانسته،
خواستار كمك غرب به جوامع اسلامى در زمينه سازماندهى دموكراتيك جامعه است.
نگاه
امام خمينى به مردم و رأى مردم و قرار دادن مجلس در رأس