امور كشور به عنوان منتخبين
مردم، بيانگر ظهور انديشهاى ناب در عرصه سياست جهانى خصوصا جهان اسلام بود.
پيروزى
مسالمتآميز مردم در انقلاب، حمايت مالى و جانى مردم از دستآوردهاى انقلاب، حضور
فعال مردم در انتخابات كه حتى با كشورهاى غربى و مدعى دموكراسى و مردمسالارى قابل
مقايسه نبوده و نيست، سخن از فصل نوينى در معادلات جهانى است كه دموكراسى غلط
انداز غرب را سخت به چالش كشانده است.
بنابراين
مىتوان خصلتهاى استبدادستيزى، عدالتخواهى، مردم سالارى و نيز پذيرش نظراتى چون
حكومت نمايندگى و مبتنى بر قانون اساسى، مشاركت سياسى مردمى، انتخابات و حتى تحزب
و كثرت گرايى سياسى را به روشنى در آرا و نظرات و عمل متفكران و گروههاى اسلامى
بنيادگرا مشاهده كرد آنان هروقت فرصت يافتند، با انتخابات و روندهاى دموكراتيك كسب
قدرت كردهاند گذشته از الجزاير و تونس، حزب اللّه لبنان، اخوان المسلمين اردن،
حزب رفاه و حزب عدالت و توسعه تركيه وحتى حماس فلسطين نمونههاى روشنى از اين نوع
نگرش به شمار مىروند.
برخورد
دوگانه غرب با مفاهيمى چون حقوق بشر و آزادى را بايد در نظر نيكسون درباره
بنيادگرايى جستجو كرد آنگاه كه وى مىگويد:
«بهترين
راه براى جلوگيرى از نفوذ خطر افراطگرايى ايران به ساير دولتها در منطقه و سراسر
جهان اسلام، تقويت روابط با رهبران مسئول مانند: ملك حسن در مراكش، مبارك در مصر،
فهد در عربستان سعودى