فروگذار نمىكنند البته نبايد
اين نكته را نيز فراموش كرد كه تفكرات افراطىگرى در دنياى اسلام وجود دارد نظير
گروههاى تندرويى مثل القاعده اما بايد ديد اين گروهها چهقدر از طرف كشورهاى
اسلامى و عالمان دينى حمايت مىگردند و ريشه تشكيل و بعد حمايت از آنها آيا غير از
غرب جاى ديگرى بوده است؟
شايد
واژه فاندامنتاليسم كه در ادبيات انگليسى داراى بار منفى است، معادل آن در زبان
فارسى- يعنى بنيادگرايى- داراى چنين معنايى نباشد، بلكه حتى تا حدى نيز ارزش مثبت
دارد؛ زيرا ارجاع به بنيادها و طرد موضوعات غير بنيادين را در خود نهفته دارد
بنيادگرايى اسلامى قبل از اينكه يك نهضت سياسى يا انقلابى باشد، يك نهضت فكرى است
كه به دنبال راه حلى براى اصلاح عقبماندگى جوامع اسلامى مىگردد.
بنيادگرايى
اسلامى به عنوان سياسىترين نمود تفكر مذهبى از دهه 20 ميلادى به بعد، نامهاى
متعدد ديگرى مانند: احياطلبى، نوگرايى، افراطگرايى، احياطلبى جديد، راديكاليسم و
غيره داشته است كه از هيچكدام آنها هنوز تعريف و حدّ و مرز دقيقى ارائه نشده است
و هركس به فراخور فهم خويش از آنها بهرهبردارى مىكند.
آرمان
اصلى بنيادگرايى اسلامى، مقابله با چالشهاى غرب و يافتن راه حل مناسب براى انحطاط
فعلى مسلمانان و مشكلات جارى جهان اسلام است و مسلمانان بايد به اصول، ارزشهاى
حقيقى خود بازگردند و بنيادگرايان وضعيت امروز مسلمانان را مشابه دوران جاهيت پيش
از