در اين كه هردو نوع شناخت فوق
معتبر است و يا هردو معتبر نيست، يا اولى معتبر و دومى غير معتبر است و يا بالعكس؟
نظريات چهارگانهاى وجود دارد كه قول صحيح اين است كه هردو شناخت (عقلى و حسى)
معتبر است و بقيه اقوال باطل و بىاساس است[1].
3-
شناخت عرفانى كه گفته مىشود ذات معلوم بدون وساطت صورت ذهنى مشهود مىشود ولى
براى اينكه اين شناخت از اوهام و تخيّلات تمايز پيدا كند كه افراد زيادى در اين
وادى به گمراهى افتادهاند و تلبيسات ابليسى آنان باعث گمراهى سادهلوحان زيادى
شده است. بايد آنرا متأخر از شناخت عقلى و شناخت تعبدى قرار داد.
برعلاوه،
واردات ذهنى مدعيان شناخت شهودى قابل اشتباه بوده و براى ديگران حجت نيست هرچند كه
مدعى ثقه و عادل باشد[2].
4-
شناخت تعبدى مانند شناخت متدينين از جهان تكوينى به وسيله تفصيلات شريعت ثابت الهى
در موارد مختلف كائنات.
و
اين شناخت مسبوق به شناخت عقلى از وجود آفريدگار و پارهاى از صفات او مانند علم و
قدرت و حكمت او و شناخت عقلى از رسول و
[1] - براى تفصيل اين بحث مهم، به كتاب ديگر نگارنده(
متافيزيك از نظر رئالزم) مراجعه شود
[2] - در اصول فقه ثابت شده است كه اخبار( خبر دادن) از
امور حسى اگر ناقل و مخبر ثقه باشد حجت است ولى خبر دادن از امور حدسى صرف حتى اگر
مخبر، ثقه و عادل باشد و حتى اگر بينه باشد حجت نيست بلى در حدسيات نزديك به حس
اخبار مخبر ثقه حجت است كه در كتاب بحوث فى علم الرجال نگارنده مفصلا دراينباره
بحث شده است.