است و حتى در مواردى بقتل مجرم
دستور داده شده است. حدود، حق اللّه مىباشد كه برخلاف حقوق الناس قابل اسقاط و
گذشت نيست[1].
گاهى
در بعضى از موارد مانند جزاى آمر به قتل، كه حبس أبد است، مورد ترديد و گفتگو واقع
مىشود كه حق اللّه است يا حق الناس تا قابل اسقاط باشد.
زنا،
لواط، مساحقه، قيادت، قذف، دزدى، محاربه، فساد در روى زمين، ارتداد و چند چيز ديگر
از جمله جرايم حدود است كه در حدود الشريعه مؤلفه اينجانب مفصلا بيان شده است.
جرايم
قصاص قتل عمدى و جنايت عمدى بر جان آدمى كه به كشتن نرسد[2]
مىباشد. و جرايم ديه، قتل سهوى و بعضى از موارد ديگر مىباشد، قتل شبه عمدى و
جنايت سهوى كه كمتر از قتل نفس باشد.
ب:
به حسب قصد جانى و عدم قصد او.
1-
جريمه قصد شده كه فاعل در انجام آن با علم به حرمت آن تعمد دارد.
2-
جريمه غير قصدى كه قصد فعل را داشته ولى قصد جريمه را
[1] - ولى در موارد اقرار، امام حق اسقاط حد را به قول
جمعى از فقها دارد و نيز حضرت پيامبر( ص) خالد بن وليد را مورد اجراى حد قرار نداد
و حضرت على عليه السلام پس از جنگ جمل مروان بن حكم و پارهاى از سران زنده جنگ
جمل را كه مسلما مفسد بودند و يا باغى، مجازات نكرد و از اجراى حدود بر آنان اغماض
نمود لذا معلوم مىشود كه حاكم مىتواند در فرض مشكلات سياسى از اجراى حدود
خوددارى كند.
[2] - گاهى قتل عمدى نفس موجب قصاص نمىشود بلكه مستحق
تعزير و ديه مىگردد كه در فقه مسطور است.